اغلب فقها و دانشمندان معتقدند که مدیران در یک نظام اجتماعی مبتنی بر مکتب باید حرکت خود را در هر بخش و حوزه کاری که هستند طوری تنظیم کنند که مردم بتوانند در اداره جامعه براساس معیارهای اسلامی مشارکت داشته باشند. این کار تنها در صورتی میسر است که تفکر حاکم بر مدیریت جامعه، تفکر سیاست درهای باز به روی مردم باشد و اعتقاد به توانایی مردم تا آنجا در ذهنیت مدیران رسوخ کرده باشد که در عمل همه زمینه های مشارکت مردم در اداره جامعه را فراهم کنند، یا تلاش قابل تحسینی در جهت فراهم ساختن چنین زمینه هایی به عمل آورند. روابط متقابل مدیران با همکاران خود در دستگاههای مختلف و اعمال مدیریت با شیوه صحیح مبتنی بر خلاقیت، بخش عمدهای از اصول مدیریت و رهبری را تشکیل میدهد که تأثیر مستقیم و عمیقی بر روی چگونگی اداره امور جامعه دارد.