یک از ویژگیهای داستانهای این کتاب، توجه نویسنده به نگاه به شخصیتپردازیهای متنوع در قالب موضوعات امروزی است.
همچنین نگاه به مظاهر ملموس زندگی در تهران، در نسبت با مسایلی شهودی و درونی که دغدغه اصلی ذهن نویسنده است از دیگر اختصاصات این مجموعه به شمار میآیند.
نویسنده در این کتاب تمرکزش بر مسایلی است که اغلب در ذهن انسان معاصر با پرسش همراه میشود. مسایلی که نویسنده آنها را با زبانی ساده بازگو میکند و از این رهگذر سعی دارد مخاطب را به راحتی با عمق این موضوعات و نقش آنها در زندگی روزمره آشنا کند.
«سمانه اما این روزها مثل قدیم نبود. از آن سالها خیلی گذشته است. سمانه الان بیست و هفت سال دارد. دختری زیبا و مهربان و دوستداشتنی برای همه بود. موهایش هنوز طلایی و مجعد بود. پیچوتاب موهای طلاییاش او را زیباتر میکرد... سمانه بر عکس برادرش بیشتر آهنگهای سنتی گوش میداد. صدای تار و سه تار را که میشنید، حالش عوض میشد. چشمانش را آرام میبست و سرش را تکان میداد..»