اکنون سال ۱۳۱۴ است و هزاره فردوسی در طوس خراسان در حال برگزاری است. ملک و مهیار که یکی یتیمزاده قوچانی است و دیگری دختری تازه از فرنگ برگشته که سرنوشتی مشابه مهیار دارد. در سالی که حکومت رضاخان میرپنج حوادث خونبار واقعه کشتار مسجد گوهرشاد را پی ریزی میکند با یکدیگر آشنا میشوند. رابطه آنها روز به روز از سطح به عمق میرسد و هویتی خاص پیدا میکند. گویی شناخت هر کدام برای دیگری با شناخت تاریخ پرپر شده خراسان یکی میشود. سردار حشمت انگشتان دست مهیار را که عشق آتشین به شعر و ادب دارد در مخزن کتابخانه گوهرشاد در شب کشتار مثله میسازد و ملک که تا پیش از این سردار حشمت را پدر خود میدانسته در می یابد که او فرزند یکی از عشایر است که در کشتاری مشابه در ایل قشقایی پدر خود را از دست داده و مادرش به عنوان غنیمت به خانه سردار حشمت آورده شده است. و مادرش پس از تولد ملک خود را به آتش کشیده است. ملک ومهیار پا به پای قهرمانان حقیقتگو و کذاب کشتار مسجد گوهرشاد شعله میگیرند تا داغ این واقعه از ذهن و دل کسی پاک نشود. پاریس پاریس سودای تبدیل شدن شهری چون مشهد به شهری چون پاریس است؛ سودایی که پایانش به دالانی هزارتو و بی فرجام میماند.
عالی بود.یک رمان تاریخی که از یک اتفاق واقعی برگرفته شده واسامی تاریخی اش همه واقعی ان.دایره کلماتی که آقای تشکری به کار میبرن تو کتابهاشون خیلی گسترده است واشرافی که به مسائل تاریخی دارن ستودنی وترکیب این دو بایک تراژدی عاشقانه قشنگ تر.
رمان مفتون وفیروزه هم همینقدر زیبا بود.
کتابهای ایشون یک سفر تاریخی جذاب به تاریخ پرفرازونشیب ایران هس ت از دل یک مردم
3
اقای تشکری موضوع بکری رو برای نوشتن انتخاب کرده بودن و به لحاظ تاریخی اطلاعات خوبی از این کتاب گرفتم هر چند نثر داستان چندان به دلم ننشست
4
کتاب قشنگی بود.البته یه کم طول میکشه تا باحس و حال کتاب آشنا بشید