مواجهه ایرانیان با مدرنیته،قصه پر قصه دراز آهنگی است که طی یکصد و پنجاه سال گذشته گریبانگیر ما بوده است. روشنفکران ما، با پیشینه و عقله و فضل و مایه ی متفاوت، تاملات خویش را در باب نسبت میان سنت ستبر پس پشت و مدرنیته و مدرنیزاسیونی که به سر ما آوار شده برآفتاب افکنده اند؛ تاملاتی که از جنس ترنماند؛نه قیل و قال وهیاهوی گوش خراش و دل ازار؛و در عین حال موزونند و از نظم و نسقی تبعیت میکنند،نه اینکه آشفته و شلخته تقریر شوند؛همچنین حزیناند بدین معنا که به رغم جهدهای صادقانه و مجدانه و حقیقت طلبانه ارمانهای روشن فکران را به طور کامل محقق نشده و تلاشهایشان وافی به مقصود نبوده است و ما همچنان در نیمهء راهیم:«ولی نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشیند».
«ترنم موزون حزن» کتاب خُردی است در راستای اندیشیدن درباره وضعیت اینجایی و اکنون ما با پیش چشم قرار دادن تلاشها و کاوشهای نظری بصیرت زا و معرفت بخش روشنفکران معاصر.