«روزی که ارسطو گفت میل به دانستن در سرشت آدمی تنیده است یکی از مهمترین قیدو بندهای رشته معرفتشناسی را وضع کرد. به گمانم، اگر بتوانیم سردرآوریم که چرا معرفت مطلوب است یک گام به فهم چیستی آن نزدیکتر شدهایم ودر عین حال به نکات شگفتآور دیگری نیز پی خواهیم برد. یکی از نکاتی که دستگیرمان میشود این است که تعدادی از نظریههای نام آشنا در باب معرفت درماندهاند از توضیح اینکه چه چیز موجب میشود که معرفت خوبتر از باور صادق خشک و خالی باشد. این همان مسئلهای است که آن را معضل ارزش مینامم. دومین نکتهای که درخواهیم یافت این است که این دیدگاه رایج که طبق آن خوبی معرفتی از خوبی اخلاقی جداست عمدتا توهمی بیش نیست. خوبیهای معرفتی پیوند تنگاتنگی دارند با چیزهای دیگری که برایمان ارزش دارند. همچنین میان فضیلتهای فکری و فضیلتهای اخلاقی پیوند محکمی وجود دارد.»