
دیگه کم مونده بود بشینم زار زار گریه کنم ملیکا پاهام رو سفت چسبیده بود اولین روز مدرسه بود تازه میخواست م برم اول دبیرستان دیرم شده بود و ملیکا دست بردار نبود نرو...آجی...نرو عزیز جون اومد که جداش کنه موفق نشد بیا ننه.... قربون قد و بالات....بیا یه چیز خوشمزه بهت بدم....آجی مینا رو ول کن ملیکا جیغ کشید و خودش رو کش داد .... مثل ماهی از بغل عزیز جون لیز خورد زمین شدت زمین خوردنش زیاد نبود اما چون دل پری داشت بلند بلند گریه کرد و جیغ کشید طوری که ته حلقش معلوم بود
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 1.۴۰ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 272 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | مریم اسدی |
| ناشر | ندای الهی |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۸/۲۶ |
| قیمت ارزی | 2 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |