
«رد پای او» نام داستانی بلند از نویسنده معاصر، بابک بوداغی است. جوانی که بعد از پایان تحصیلاتش، از بیکاری و بیپولی و تنهایی، احساس افسردگی میکند، روزی در حالی که نا امید از یافتن شغل مناسب روی نیمکت پارکی نشسته است با پیرزن فالگیری روبهرو میشود. پیرزن به او میگوید که دوران تنهایی و وضع بد مالی او به زودی به سر خواهد رسید و ثروت زیادی نصیبش خواهد شد اما این ثروت و دارایی به او وفا نخواهد کرد چون: «همهٔ اینا در یه باغ سبزه. از خودت خیلی مراقبت کن پسرم. آیندهٔ خیلی تاریکی تو زندگیت میبینم. یه آدم، یه مرد، یه شیطان، مثل یک سایه شوم تو زندگیت میافته که میخواد نیست و نابودت کنه. سرنوشت خیلی تلخی در انتظارته. تو یک روزی، یک روزی... ناگهان بدنش شروع کرد به لرزیدن. چشمان وحشتزدهاش را در صورتم چرخاند و با لبهای لرزان چیزی گفت که کل وجودم را به رعشه درآورد: - تو داری میمیری. آره من تو رو تو اون خونه اعیونی تاریک، غرق خون و در حال مرگ میبینم.»
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 2.۲۹ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 431 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | بابک بوداغی |
| ناشر |