من هرگز جان کسی را نگرفتهام. من قاتل نیستم. انسانی درستکارم. نه دروغ میگویم، نه خیانت میکنم، نه دست به دزدی میزنم. حتی بهندرت صدایم را بلند میکنم. در تمام زندگیام، کارهایی که موجب شرمساریام باشد، اندک بوده است. ولی بااینحال، اکنون در اینجا ایستادهام. انتظار داشتم کسی که زیر من گیر افتاده است، مقاومت کند؛ اما نه اینچنین. فکر نمیکردم که اینگونه به خود بپیچد و تا این حد تقلا کند. یا این فریادهای خفه را بشنوم. میتوانم دست بکشم. هنوز دیر نشده. تنها پانزده ثانیه برای تصمیمگیری وقت دارم؛ اینکه آیا واقعاً میخواهم قاتل باشم یا نه؛ حداکثر سی ثانیه. اما دست نمیکشم. نمیتوانم. و سرانجام ‒ بالاخره ‒ همه چیز به پایان میرسد. اکنون در برابرم تنها یک پیکر بیحرکت و بیجان افتاده است. نیازی نیست پزشک باشم تا بدانم که او دیگر زنده نیست.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 2.۲۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 423 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | فریدا مکفادن |
مترجم |