
او آنقدر تنها و بهدوراز ازدحام بیپایان این جهان و مردم آن زندگی کرده بود که وقتی چیز عجیبی را در مزرعهی آنسوی خانهاش دید، یکلحظه نفهمید چیست. در تاریک و روشن هوا، دو نور قرمزرنگ را دید که از پس علفهای بلند همچون چشمان حیوانی وحشی به او زل زده و آمادهی پریدن به سمت او بود. قلبش نزدیک بود از جا کنده شود؛ صدای ضربان قلب خود را در گوشهایش حس کرد، چیزی شبیه به کوبیدن طبلی در دوردستها. ولی آن یک حیوان نبود. یک خودروی سواری بود. ماشینی شیک و ظاهراً گرانقیمت به رنگ طلایی متالیک تیره، و اسپرت. در تجمع سایهها درخششی خاموش و شوم را به نمایش میگذاشت. موتور آن روشن بود و دود سفیدرنگ غلیظی بهآرامی از اگزوز عقب بیرون میزد و شبحوار در هوا پخش میشد. در سمت راننده، چهارتاق باز بود و دوباره او را یاد حیوانی با آروارههایی که از درد و خشم باز مانده بود میانداخت. ولی هیچ صدایی جز نسیم ملایمی که علفهای خمیده و بوتههای تمشکی که زیر بار تمشکهای رسیده خم شده بود به اهتزاز درمیآورد، شنیده نمیشد.
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 2.۰۹ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 375 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | جان بنویل |
| مترجم | م هناز مهری |
| ناشر | گویا |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۱۵ |
| قیمت ارزی | 4 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |