«موسیو پواروی عزیز.» صدایش ملایم و دلنشین بود، مثل صدای گربهای که آرام خرخر میکند؛ لحنی که عامدانه و حسابشده به مثابه ابزاری استفاده میشد، هیچ چیز بیبرنامه یا بدون فکر در آن نبود. هرکول پوارو ناگهان برگشت. تعظیمی کرد. خیلی رسمی دست داد. چیزی در نگاهش بود که غیرعادی به نظر میرسید. آدم میتوانست بگوید این برخورد اتفاقی در وی احساسی را برانگیخته که به ندرت فرصتی برای تجربهاش پیدا میشود. او گفت: «آقای شیطانای عزیز!» هر دو مکث کردند. به افرادی شباهت داشتند که قصد دوئل دارند. جمعی از لندنیهای خسته و شیکپوش بهآرامی در اطراف آنها میپلکیدند. با طمأنینه حرف میزدند و واژگان را آهسته و کشیده ادا میکردند. «چقدر زیباست عزیزم!» «محشره! مگه نه، عزیزم؟»
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 2.۵۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 297 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | نوید فرخی |
ناشر | گویا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۱۵ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |