پرسش اصلی زیمل در این کتاب، دین در دنیای مدرن است. از نظر وی، بحران دینی مدرنیته، زوال احساس دینی نیست، بلکه این بحران از این جا سرچشمه میگیرد که احساس دینی بیش از هر زمان وجود دارد، اما دیگر در هیچ کدام از اشکال موجود در قالبهای تاریخی دین تبلور نمییابد از قالبهای شناختهشدهاش خارج شده و از این اشکال فراتر رفته است و به این ترتیب نمایشندگان رسمی دین، به نفع معنویتی که خود را از هر عقیدۀ جزمی و آیینی فراتر میخواهد، کنار گذاشته میشوند. در این شرایط چه نوع و چه شکلی از دین میتواند پاسخگوی نیاز خاموش نشدنی ارزشهای دینی باشد؟ زیمل اینگونه پاسخ میدهد: تنها راه این است که دین «شکل درونی زندگی» شود، رها شده از ذاتگرایی خود، گسسته از پیوندش با عقاید جزمی و محتواهای تاریخی معین. چه از نظر وی اصیلترین روح دینی، روحی است که برایش حوادث هستی جز با رنگ و رویی دینی نمیتواند وجود داشته باشد، کسی که دین برایش نه بدنهای از اصول عقاید، بلکه نفس زندگی است. این ایده، هستۀ مرکزی کتاب دین زیمل است.
بنظر من بهترین مطالعه خواندن کتاب به زبان اصلی نویسنده است اما حالا که این شرایط فراهم نیست مترجم محترم بسیار تلاش کرده تا وفادار به متن باشد. اگر با تمرکز بخوانیم و پیوسته متن را مطالعه کنیم نتیجه خوبی حاصل میشود.
5
برای من هم کمی سخت و پیچیده و دشوار فهم بود. تصمیم گرفتم یک بار دیگر با حوصله و دقت بیشتر بخونم. آیا غیر از این ترجمه دیگری هم هست که بتونم تطبیقی مقایسه ای بخونم?
2
من چاپی این کتاب رو خوندم بنظر من ترجمه خوبی نداره سخت فهمه
2
ترجمه خوبی نداردوبایدچنددوربخونیم که مفهموم روبفهمیم