
کنار جاده، صلیب چوبی کوچکی در زمین چپانده و تاریخ وفاتش را روی آن نوشته بودند. اگر اسکاتی بود خیلی بدش میآمد. بیبروبرگرد مادرش این را کار گذاشته بود. «میشود بزنید کنار؟» راننده سرعت را کم میکند و تاکسی را نگه میدارد. پیاده میشوم و میروم آنجایی که صلیب است. تکان تکانش میدهم تا بالاخره خاک اطرافش شل میشود و صلیب را از زمین بیرون میکشم. همینجا مُرد؟ یا شاید روی جاده بود؟ در جلسات پیشدادگاهی حواسم به جزئیات نبود. وقتی شنیدم خودش را کِشیده و چند متری از ماشین فاصله گرفته، شروع کردم به زمزمهی زیر لبی با خودم تا مابقی حرفهای دادستان و چیزهایی را که میگفت نشنوم. بعد برای آنکه مبادا پرونده به دادگاه برود و از گوش دادن به مابقی جزئیات اجتناب کنم اعتراف کردم که گناهکارم. چون قاعدتاً گناهکار بودم.
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 1.۹۳ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 357 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | کالین هوور |
| مترجم | سمیه گنجی اردستانی |
| ناشر | انتشارات نارون دانش |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۶/۲۶ |
| قیمت ارزی | 6 دلار |
| قیمت چاپی | 350,000 تومان |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |