بخشی از کتاب
این داستانی است که هری تمام مدت منتظر آن بوده است.
پیش از مرگ مادرش، شاهزاده هری که در آن زمان دوازده ساله بود، به این شهرت داشت که یک وارث بیخیال، خوشبخت، و خوششانس است. از دست دادن یکی از عزیزان همه چیز را تغییر داد. او از نظر تحصیلی به تقلا افتاد، با خشم و تنهایی دستوپنجه نرم کرد و تلاش کرد تا خود را با زندگی در انظار عمومی وفق دهد زیرا رسانهها را مسئول مرگ مادرش میدانست.
او در بیست و یک سالگی وارد ارتش بریتانیا شد. این مهم نظم و انضباط ساختاری برای او فراهم کرد و دو دوره زورآزمایی او در میدان نبرد، او را به یک قهرمان در خانه تبدیل کرد. با این حال، او به زودی بیش از هر زمان دیگری احساس گمشدگی کرد، او از استرس پس از سانحه رنج میبرد و مستعد حملات پانیک بود که او را بسیار درمانده میکرد. مهمتر از همه، او قادر به یافتن عشق واقعی نبود.
او سپس با مگان آشنا شد. کتاب داستان عاشقانهای که این زوج به اشتراک گذاشتند، تمام دنیا را مجذوب خود کرد و وقتی در نهایت با هم ازدواج کردند، همه آنها را تشویق کردند. اما از همان ابتدا، رسانهها هری و مگان را به عنوان یک هدف آسان هدف قرار داده و آنها را در معرض هجمههای انتقاد، توهینهای نژادی و دروغ قرار دادند. هنگامی که هری شاهد گذشت همسرش از یک مصیبت بود که سلامت جسمی و روانی وی را به خطر انداخت، او متوجه شد که تنها راه برای جلوگیری از تکرار همان رویداد غمانگیز این است که کشور خود را ترک کند. تعداد کمی از مردم در طول تاریخ شجاعت این را داشتهاند که از موقعیت خود در خانواده سلطنتی چشمپوشی کنند. در واقع، مادرش آخرین کسی بود که این کار را انجام داد...
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 35.۶۳ کیلوبایت |
مدت زمان | ۳۸:۰۰ |
نویسنده | شاهزاده هری |
مترجم | یاسین قاسمی بجد |
راوی | محمدرضا علیشاهی |
ناشر | یاسین قاسمیبجد |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۶/۰۹ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |