بعد از امتحان های راستی راستی یا تمریني، نمره ها كه معلوم مي شد و خان وردی می دید از همه سرتر است ، خوش صداتر و گردنكش تر و جسورتر است ، اما از من كه یک وجب هم بلندتر بود نمره اش پایين تر است ، فردا یا پس فردای آن روز زهرش را مي ریخت.
خانوردی از سرودخواندن، شاگرد عاشيق رستم هم شده بود و از دو تابستان پيشتر ، سه ماه را به عروسي ها و جشن ها رفتن و خواندن و رقصيدن ، مزه پول درآوردن را هم چشيده بود و هميشه از من خوش لباس تر بود. از پدر یتيم بود و زمين آنچنانی هم نداشتند و نان پختن مادرش هم توی خانه های این و آن نمی توانست به خرید لباس های مرتب بينجامد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 927.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 85 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | مجتبی حبیبی |
ناشر | نشر آبارون |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۵/۰۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |