«متیو پری در چه حال است؟»
تا سالها در بازههای مختلف، پس از اولینباری که این سؤال را شنیدم، پرتکرارترین سؤالی که از من میپرسیدند، این بوده است: «متیو پری در چه حال است؟» درک میکنم که چرا اینهمه آدم این سؤال را از من میپرسیدند: متیو را دوست داشتند و میخواستند حالش خوب باشد. من هم همینطور، اما همیشه با شنیدن این سؤال در کنفرانسها، ماتم میبرد، چون نمیتوانستم چیزی را که میخواستم به زبان بیاورم: «این سؤال را خودش باید جواب بدهد و من واقعاً حق بیان کردنش را ندارم. اینطور نیست؟!» دلم میخواست حرفم را ادامه بدهم و بگویم: «این سؤال واقعاً مسئلهای خصوصی است و اگر از زبان خود متیو نشنوید، به نظر من شایعه حساب میشود و من درمورد متیو شایعهپراکنی نمیکنم». چون میدانستم کلاً جواب ندادن ممکن است تبعات بدتری داشته باشد، گاهیاوقات فقط میگفتم: «فکر میکنم حالش خوب است». حداقل این جواب جلبتوجه نمیکرد و شاید متیو میتوانست در سروکله زدن با این بیماری، ذرهای حریم خصوصی داشته باشد، اما من واقعاً از اوضاع متیو خبر نداشتم. همانطور که خودش در این کتاب خواهد گفت، او میکوشید همهچیز را مخفی نگه دارد. مدتی طول کشید تا آنقدری احساس راحتی کند که بخشی از مشکلی را که داشت، برایمان تعریف کند. در آن سالها، من سعی کردم دخالت نکنم و به رویش نیاورم؛ چون درباره اعتیاد یک چیز را میدانستم و آنهم اینکه پاک ماندنش خارج از اختیارات من بود. بااینحال، زمانهایی پیش میآمد که از خودم میپرسیدم: نکند دارم اشتباه میکنم که هر کاری را که از دستم برمیآید، انجام نمیدهم، اما به این درک رسیدم که این بیماری بهطرز خستگیناپذیری خودش را تقویت میکند و به استمرار مصر است.
بنابراین فقط روی متیو که میتوانست هر روز کلی مرا بخنداند و هفتهای یک بار آنقدر مرا به خنده بیندازد که اشکم دربیاید و از نفس بیفتم، تمرکز کردم. متیو پری که بهشدت باهوش، دلربا، شیرین، احساساتی و بسیار منطقی و معقول بود، آنجا جلوی چشمانم بود. آن مرد با وجود تمام مشکلاتی که با آنها دستوپنجه نرم میکرد، هنوز آنجا بود. همان متیویی که از اول میتوانست همهمان را در شب طولانی و سخت فیلمبرداری برای تیتراژ آغازین کنار حوض فواره سر حال بیاورد: «آخرینباری را که کنار فواره خیس نبودم، به یاد نمیآورم!» «وای! سرتاپا خیسیم!» (متیو دلیل خندیدن همه ما کنار آن فواره در تیتراژ آغازین است.)
بعد از مجموعه فرندز، متیو را هر روز نمیدیدم و حتی نمیتوانستم حدس بزنم که حالش چطور است.
در این کتاب است که برای اولینبار میشنوم زندگی کردن با این بیماری و زنده ماندن پس از آن واقعاً چگونه است. متیو چیزهایی کلی به من گفته بود. او اکنون دارد با جزئیات بسیار صادقانه و شفاف، ما را به ذهن و قلبش راه میدهد. دیگر لازم نیست کسی از من یا هرکس دیگری احوال متیو را بپرسد. او خودش دارد به شما میگوید.
-از مقدمه کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۷۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 336 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۱۲:۰۰ |
نویسنده | متیو پری |
مترجم | مریم نفیسیراد |
ناشر | انتشارات نسل نواندیش |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Friends, Lovers, and the Big Terrible Thing |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۴/۲۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |