فضا آکنده از بوی مرگ بود.
بهمحض خم شدن و عبور از زیر نوارهای ممنوعیت ورود به صحنۀ جرم پلیس و پا گذاشتن بر چمنزار عمارت باشکوه، بوی آن را استشمام کرد. کوههای کتسکیل[۱] از بالای خط افقی بام عمارت خودنمایی میکردند و خورشید صبحگاهی، سایۀ درختها را بر چمن گسترده بود. نسیمی از دامنۀ تپهها میوزید و با خود بوی تعفن میآورد که باعث شد چهرهاش از انزجار در هم برود. بوی مرگ، او را هیجانزده کرده بود. امیدوار بود دلیل این هیجان، اولین پروندهاش بهعنوان یک کارآگاه جنایی تازهکار باشد، نه بهسبب یک اختلال پنهان که از وجودش بیخبر بوده است.
یک افسر پلیس یونیفرمپوش، او را از روی چمن به سمت پشت ملک هدایت کرد. در آنجا منبع بوی زننده را پیدا کرد. قربانی نیمهبرهنه، از بالکن طبقه دوم آویزان بود. پاهای معلقش همچنان کمی تکان میخورد و طناب سفید دور گردنش، سرش را مانند یک آبنبات شکسته کج کرده بود. کارآگاه به بالکن نگاه کرد. طناب بهشدت روی نرده کشیده شده بود و هر لحظه ممکن بود بر اثر تحمل وزن قربانی پاره شود. طناب از لابهلای درهای فرانسوی ناپدید میشد و او حدس زد که آن درها به اتاقخواب منتهی میشوند.
تصور میکرد که قربانی احتمالاً بیشتر شب را معلق در هوا چرخیده و حالا رو به خانه قرار گرفته است. وقتی به جسد رسید، متوجه کبودیهای بالای ران راست مرد شد. کبودیها به رنگ بنفش کمرنگ بر پوست آبیِ پس از مرگ مرد خودنمایی میکردند.
کارآگاه از جیب داخلی کتش یک جفت دستکش لاتکس بیرون آورد و به دست کرد. جمود پس از مرگ، بدن مرد را بهشدت سفت و متورم کرده بود؛ گویی اندامهایش با خمیر پر شده بودند. دستهای قربانی با تکهای طناب از پشتسر بسته شده بودند و مانع از فاصله گرفتن بازوهای متورم و سفتشدۀ او از تنهاش میشد. کارآگاه تصور کرد که با بریدن این طناب، دستهای مرد مثل یک مترسک باز خواهند شد.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۹۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 400 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۲۰:۰۰ |
نویسنده | چارلی دانلی |
مترجم | فاطمه رحیمی |
ناشر | انتشارات نسل نواندیش |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Twenty Years Later |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۴/۲۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |