باران بیامان میبارید، برفپاکنهای ماشین مدام قطرات ریز باران را از شیشه میشست، سطح خیابان پوشیده از آب شده بود؛ تمام خودروها با احتیاط به سمت جلو حرکت میکردند. سودابه سوار خودور لوکس و گرانقیمت خودش است، به آینه جلو ماشین چشم دوخت، صورت زیبا و جذابش نشان از انرژی و نشاط جوانی میداد، باوقار و خوشسیما، زنی لوند و بسیار مودب که میتواند هر مردی را شیفته خود کند، صدای بلند رعد و برق شدیدی شنیده میشود و چراغ راهنما قرمز میشود. همه خودورها متوقف میشوند، غرق در شنیدن صحبتهای مجری رادیو بود که با جملههای ناب و جذابش درباره بارش باران پاییزی میگفت و خودش هم تصدیق میکرد، با صدای بوق خودروی کناری به خودش آمد و چشمش به ثانیهشمارخیابان افتاد که فیکس روی دوازده مانده بود، انگار که چیزی یادش افتاده باشد، فورا دکمه مانیتور ماشین را روشن کرد و تماسی گرفت، صدای مردانه و آرامیگفت: «سلام خانم، صبحتون بخیر»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 201.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 48 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۳۶:۰۰ |
نویسنده | مریم آقامحمدی |
ناشر | انتشارات نظری |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۴/۲۶ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |