فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 157 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | محمدرضا بایرامی |
ناشر | نشر افق |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۳/۱۲ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 12,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اول که مطالعه کتاب را شروع کردم نه می فهمیدم به درستی که چه می خوانم و نه می توانستم آن چه می خوانم را در مقابل چشمانم تصور کنم و با قوه تخیل ذهنیتی از آن را متصور شوم فقط از سر کنجکاوی کتاب را ادامه دادم و مدام به صفحه کتاب نگاه می کردم که ببینم کی تمام می شود تا چند صفحه را می خواستم ذوق کنم که بالاخره از آن فضای گیجی فاصله گرفته ام دوباره همان آش و همان کاسه تا اواخر کتاب یا شاید اواسط کتاب ادامه داشت و بعد یواش یواش متوجه شدم که چی می خواهد بگوید و کجا هستم. شاید نویسنده می خواست در گیجی شخصیت اول داستان، یأسی که او داشت و افکار متشنج او سهیم شویم تا در نهایت او را و یک عمل ساده که از او سر می زند و او را از این حالت خارج کند را بهتر درک کنیم. شخصیت هایی که اطراف شخصیت اصلی شکل می گیرند و حوادثی که حول او قرار می گیرند او را بر سر چند راهی قرار می دهد(پل ویران شده،سر گروهبان که تلاش می کند برای رسیدن به هدفش اشتباهش را جبران کند،مهندس پیر سختکوشی که شب و روز ندارد تا برای رسیدن به هدفش پل ویران را ترمیم کند و پیرمرد مردد و مهران هم درد و...) پایان امیدوارنه ای دارد و در کل کتاب خوبی بود...
این کتاب آقای بایرامی رو بیشتر از بقیه دوست داشتم.البته از کودکی با قلم ایشون آشنا بودم و " کوه مرا صدا زد" رو تو کیهان بچهها دنبال میکردم.گرچه شخصیت اصلی این داستان هم تقریبا مثل چند کتاب دیگه هست که اخیرا خوندم از ایشون و نوع تفکر و تیپ روحی و روانی و کشمکشهای درونی مشابه دارند و فقط بستر شکلگیری داستان متفاوت هست. نکتهی جالب هم، اشاره به رویدادها و صحنهسازیها و مفاهیم عمیق مشابه بود که در چند کتاب تکرار میشدند.
اگه میشه کتاب فصل پنجم سکوت از محمدرضا بایرامی رو هم بذاری د
یه داستان خوب با سبکی جذاب، البته تو نوجونی خوندمش
مفید بود