بعد از اتمام کارهای اداری، برگ مأموریت گروهشان صادر شد. عبدالکریم به همراه سایرهم رزمان سوار بر اتوبوس شدند و به سمت ماهشهر حرکت کردند تا از آنجا علی رغم دوری راه، به آبادان اعزام شوند. همه آنها میدانستند که راه مستقیم به آبادان اگرچه بسیار کوتاه و حدود ۱۲۰کیلو متر بیشتر نیست؛ اما به دلیل حضور دشمن فعلا بسته است. دشمن جاده اهواز به آبادان را در اختیار گرفته بود و عبور از آن ممکن نبود. اما این مسئله کوچکترین خللی در عزم رزمندگان ایجاد نکرد. گروه عبدالکریم به ماهشهر رسیدند، مشخص شد که باید از طریق راه آبی وارد آبادان شوند.
در طول مسیر به ماهشهر، شور و شوق افرادگروه برای آزادسازی آبادان به اوج خود رسیده بود. هر کدام از آنها میدانستند که این مأموریت به معنای واقعی کلمه، جهادی برای آزادسازی مردمی است که زیر فشار دشمن، در حال مقاومت می باشند. عبدالکریم ودیگر افراد گروه درک میکردند که تکلیفشان در این لحظه، هم شرعی است و هم عقلی؛ آنها به این میدان نیامده بودند که فقط بجنگند، بلکه آمده بودند تا از ارزشها، انقلاب و هموطنانشان دفاع کنند.
درکنار این شور و شوق، واقعیتهای جنگ شهری نیز به او یادآوری میشد. جنگ در شهری مانند آبادان محاصره شده، چیزی فراتر از نبردهای معمولی بود. خطرات بسیاری درکمین بودند؛ از تکتیراندازهای دشمن که درخرابهها و ساختمانهای نیمهویران کمین کرده بودند، تا مینهای زمینی و تلههای انفجاری در بین نخل ها که میتوانستند در هر لحظه جان رزمندهای را بگیرند. آنها به خوبی میدانستند که در این مأموریت، مرگ و زندگی تنها به اندازه یک لحظه ازهم فاصله دارند.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 5.۲۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 190 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۲۰:۰۰ |
نویسنده | فردین شورج |
ناشر | شرکت چاپ و نشر بازرگانی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۳۰ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |