باباها میتوانند بامزهترین آدمهای دنیا باشند، حتی وقتی خیلیخیلی دلشان برای دوستهای قدیمیشان تنگ شده. آنها قصهگوهای خوبی هستند و میتوانند ماجراهای عجیبغریبی را تعریف کنند که معلوم نیست از خودشان در میآورند یا شوخیشان گرفته، البته… باباها که اصلا با موهایشان شوخی ندارند! در کتاب وقتی موهای بابا فرار کردند قصۀ موهایی را میخوانیم که از چسبیدن به کف کلۀ آدمها خسته شدهاند، میخواهند بروند دنبال کار و زندگی خودشان و یک روز…. دنگ! میزنند به چاک.
کتاب وقتی موهای بابا فرار کردند نوشتۀ یورگ موله ماجرای تعقیب و گریز بابا و موهای سربههوایش است. موها قدیمیترین دوستهای بابا بودند. با بابا به مهدکودک رفته بودند. وقتی میترسید روی سرش سیخ میشدند. حتی اولین شبی که بابا تنهایی خانۀ دوستش خوابید هم کنارش ماندند اما حالا از شانه و بُرس خسته شدهاند، دلشان میخواهد بروند دنبال کار و زندگی خودشان، دنیا را ببینند و گاهی هم از قطب جنوب تا صحرای آفریقا برای بابا کارت پستال بفرستند.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 81.۹۸ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 72 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۲۴:۰۰ |
نویسنده | یورگ موله |
مترجم | زهرا صنعتگران |
ناشر | نشر اطراف |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۰۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 187,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |