كویین الکساندر جنایتی تصور ناپذیر مرتکب شده است.
پا به فرار میگذارد تا بقیه عمرش را در زندان نگذراند ،خانه شغل و خانواده اش را رها میکند و پیش از اینکه پلیس بویی از کارش ببرد، گذر نامه اش را بر می دارد و به سمت مرز شمالی راه می افتد.
اما به خاطر برف و بورانی غیر منتظره مجبور میشود از جاده بیرون برود و به مسافرخانه دور افتاده و متروکه بکستر پناه ببرد .مالک خوشتیپ و مهربان آنجا یعنی نیک بکستر هم بسیار خوشحال میشود که برای یک شب اتاقی ارزان قیمت به او بدهد اما متأسفانه مسافرخانه بکستر آن پناهگاه آرام و امنی نیست که به نظر میرسید این مسافرخانه گذشته ای شوم و نگران کننده دارد. در خانه ویرانه مقابل مسافرخانه هم سایه همسر بیمار نیک همیشه پشت پنجره حضور دارد. او همیشه در حال تماشاست .کویین صبح باید از مسافرخانه برود و سایلش را جمع میکند و دوباره به جاده بر میگردد. اما اول از همه باید آن شب را زنده بماند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 272 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | فریدا مکفادن |
مترجم | نشاط رحمانینژاد |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Do Not Disturb |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۱/۱۵ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 299,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ریتم خوبی داشت و واقعا از ابتدا تا انتهاش هیجان حس میشد طوری که اگه وقت داشته باشید تو یک روز میخونیدش. نکته جالب دیگه اینکه داستان رو از دید تقریبا تمامی شخصیتهای اصلی روایت میکرد. در کل بین کتابهایی که تا الان از مک فادن خوندم، به نظرم یک کتاب قوی بود و فقط به بخش دی نمیرسه. ولی این نقد همیشگی من به سبک کتابهای مک فادن وجود داره که انگار کتاب هاش فقط برای سرگرمی و هیجان نوشته شدن، کمتر نکته ظریف یا زیبایی ادبی دارن و خیلی هاشون تو پرفروشهای نیویورک تایمز هستن... درحالیکه حتی تو همین ژانر کتابهای آگاتا کریستی شاید اینقدر پرهیجان و روان نبودن ولی خیلی زیباتر و هوشمندانه تر نوشته شدن. در کل انگار عمق خاصی ندارن ولی طوری هستن که من خودم با وجود همه این نقدها هرچند وقت یک بار کتابی ازین نوع میخونم. در نهایت با وجود سبک زندگی امروزی عجیب هم نیست که بیشتر به دنبال رسیدن به آدرنالین و دوپامین به سطحیترین و راحتترین شکل ممکن باشیم. خطر اسپویل ❌ اگه کتاب و نخوندین ازینجا به بعد رو نخونین ❌ شرح تاثیری که افسردگی روی زندگی روزالی گذاشته بود خیلی زیبا و دقیق توصیف شده بود، کلا مک فادن اطلاعات روانشناسی و روانپزشکی خوب و درستی داره که در بخش دی هم مشخص بود. تو کتاب هرکسی که کلودیا خواست به قتل برسونه، نتونست و در عوض زندگی کویین، روزالی و حتی گرتا تغییرات خیلی مثبتی داشت. این پایان خوش شاید برای دستهای از خوانندهها مطلوب باشه ولی چون اصلا واقع گرایانه نیست به دل من ننشست. نظرتون درباره نفرت کلودیا از خواهرش چیه؟ ایا کویین به خاطر تمام بی توجهیاش لایق اون نفرت هست؟ یا کلودیا از اول بدون فکر کافی خودش رو فدای اینده خواهرش کرده بود؟
به نسبت کتابهای اخیرش، بهتر و جذاب تر بود. مخصوصا نسبت به همکار و آموزگار. حداقل تلاشش برای سورپرایز کردن مخاطب، به نظرم نتیجه بخش تر از کتابهای دیگهاش بود.
راستش خیلی داستان های فریدا مک فادن رو دوست دارم، سر اصل مطلب رفتن همون اول بدون حاشیه های اضافی...فقط اینکه وقتی چندتا کتابش رو می خونی میشه خدس زد که قاتل کیه...
از بین کتاب های فریدا مک فادن این کتابش رو بیشتر دوست داشتم.کشش داشت.یک روزه تمومش کردم.غافلگیری های خوبی هم داشت.در کل ارزش خوندن داره.
جالب بود. بعد از کتابهای خدمتکار فکر میکردم این کتاب دیگه تکراری باشه ولی تا آخرای کتاب نمیتونستم حدس بزنم که چی شده
کویین بعد از چاقو زدن به ... فرار میکنه. در مهمانسرای کوچکی اتاق میگیره و ...
خوب شد برخلاف تصوراتم از آب دراومد اما در مورد پیرزنه می دونستم
خوب بود نسبت به کتابای اخرش خوب بود از همه نظر.
عالی بود من که از خوندنش لذت بردم
عالی بود.