کتاب صوتی اعتمادبه‌نفس افراطی نشر یاسین قاسمی‌بجد

بخش‌هایی از کتاب

- والدین شما همیشه رؤیاهای شما را درک نمی‌کنند. ممکن است آن‌ها را بی‌احساس یا بی‌اهمیت بدانند، اما اجازه ندهید که شما را منصرف کند.

- رؤیاپرداز نباش. اهل عمل باش.

- من به سینما علاقه داشتم و در نهایت در لس‌آنجلس مشغول به کار برای آکادمی فیلم نیویورک شدم. من با افراد جالب زیادی آشنا شدم، اما معلم جدیدم، مرد جذاب دفتر، کمتر تحت تأثیر من قرار گرفت.

- تام بیلیو، معلم آکادمی فیلم نیویورک، با من قرار گذاشت. او معلم بود و من دانش‌آموز اما همه قوانین را زیر پا گذاشتیم.

- رؤیاپرداز نباش. اهل عمل باش. اجازه نده والدینت یا هیچ کس دیگری تو را از رؤیاهایت منصرف کند.

- من با شوهرم در لس‌آنجلس آشنا شدم و برای با هم بودن به نیویورک آمدیم. ما سال‌ها برای این کار تلاش کرده بودیم و فکر نکردم که بعداً چه اتفاقی می‌افتد.

- حوصله‌ام سر رفته بود و نمی‌خواستم با تصویر بزرگ سر و کار داشته باشم، بنابراین بیش‌ازحد روی جزئیات تمرکز کردم. هر بار که روی ترازو می‌رفتم یکی دو کیلو کم کرده بودم و به خودم افتخار می‌کردم.