آلیس فینی، استاد قصهگویی با چرخشهای غیرمنتظره
آلیس فینی (Alice Feeney) متولد 1981 نویسندهی برجسته و موفق در ژانر تریلر روانشناختی و اهل بریتانیاست. او پیش از ورود به دنیای نویسندگی، بیش از یک دهه بهعنوان روزنامهنگار و تهیهکننده برای شبکهی BBC فعالیت داشت. اولین رمان او، «گاهی دروغ میگویم»، در سال 2017 منتشر شد و با استقبال گستردهای روبهرو شد. این کتاب به دلیل پیچشهای داستانی جذاب و روایت منحصربهفردش به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز تبدیل شد و در سال 2019، پروژهی ساخت یک مجموعهی تلویزیونی بر اساس این کتاب آغاز شد. از دیگر آثار مهم آلیس فینی میتوان به «سنگ، کاغذ، قیچی» اشاره کرد. آثار فینی به زبانهای مختلف ترجمه شده و مخاطبان بسیاری در سراسر جهان دارد. سبک نوشتاری او با داستانهای غیرقابل پیشبینی و روایتهایی که مخاطب را تا صفحهی آخر در تعلیق نگه میدارد، شناخته میشود.
رازهایی که در سکوت زمستانی دفن شدهاند
در رمان پُرتعلیق و پیچیدهی «سنگ، کاغذ، قیچی» زوجی که ازدواجشان در آستانهی فروپاشی است، سفری به یک کلیسای متروک در اسکاتلند را آغاز میکنند، به امید یافتن پاسخی برای شکافهای عمیق زندگی مشترکشان. اما این سفر چیزی فراتر از یک فرصت برای بازسازی رابطه است؛ سفری به گذشته، رازهای دفنشده و نیتهای مبهم. در این داستان، هر شخصیت قطعهای از پازلی است که نمیتوان آن را کامل کرد مگر با توجه به هر جزئیات، هر نامه و هر تصمیمی که گرفته میشود. فضای سرد و مرموز اسکاتلند همانند آینهای از احساسات پیچیده و ناشناختهی شخصیتها عمل میکند، و خواننده در هر صفحه میان حقیقت و دروغ سرگردان میشود. «سنگ، کاغذ، قیچی» شاهکاری است که نشان میدهد هیچچیز به آن سادگی که به نظر میرسد نیست و هر حرکت میتواند سرنوشت را دگرگون کند. این کتاب سفری است به درون پیچیدگیهای انسان و رابطه، که تا آخرین لحظه نمیگذارد نفس راحتی بکشید.
بخشی از کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی»
«رابین وارد کلبه میشود و در را قفل میکند. حولهی قرمز کوچکی از قلاب روی دیوار برمیدارد و قبل از رسیدگی به خودش، برف را از روی پنجهها، پاها و شکم سگ پاک میکند. وقتی سگ را تمیز میکند، او دم میجنباند، بعد صورت رابین را میلیسد. رابین لبخند میزند، حیوانات را دوست دارد، مخصوصاً سگهایی مثل این را. حتی اسکار خرگوشه هم از مهمان تازهی خانه خوشش آمده. مهمانان تا حالا دیگر میدانند کلیسا مال هنری است و او مُرده. رابین آرزو میکند وقتی سنگ قبر را پیدا کردند، میتوانست قیافههایشان را ببیند، اما آن موقع او و باب خیلی دور شده بودند. سگ خوشاخلاق و مهربانی است - حتی با اینکه گاهی بابت وزش باد هم پارس میکند - از آنجور سگها که به همه اعتماد میکنند. هوا حتی داخل کلبه هم سرد است. رابین آتش را روشن میکند و روی قالیچه کنار آن مینشیند تا استخوانهایش گرم شوند. دلش برای پیپش تنگ شده، اما دیگر آن را برای همیشه از دست داده است، برای همین یک بسته بیسکویت باز میکند. سگ کنارش دراز میکشد، چانهاش را روی پاهای او میگذارد و به رابین نگاه میکند که بیسکویت میخورد، بهامید اینکه شاید چیزی برایش بیندازد. رابین دوست دارد ریزریز بیسکویت را گاز بزند، لبههای بیرونی را بخورد تا جایی که فقط مرکز مرباییاش باقی بماند - کاری کند که لذت خوردنش تا حد ممکن طولانیتر شود.»
کتاب صوتی «سنگ، کاغذ، قیچی»
نشر صوتی آوانامه طی همکاری با «نشر نون» کتاب صوتی «سنگ، کاغذ، قیچی» اثر «آلیس فینی» را با ترجمهی «سحر قدیمی» و اجرای «مهدی صفری»، «آزاده رادمهر»، «مریم پاکذات» و «رفیعه پوستی» تهیه و تولید کرده است.