با پیدایش مدرنیسم و رشد فکری جوامع بشری، آزادی به عنوان یکی از حقوق ابتدایی انسانها به رسمیت شناخته شد. اما متاسفانه در بسیاری از کشورها آزادی تنها در حد شعار باقی ماند. در برخی از جوامع جهان سوم وضعیت حتی غمانگیزتر هم هست و تبعیضهای نژادی و جنسیتی، کوچکترین آزادیهای افراد را از آنها سلب میکند. حق تحصیل که وظایف حکومتها برای رشد و اعتلای کشور است، در کشورهای عقبمانده و دیکتاتوری از کودکان گرفته میشود. اما از آنجاییکه آزادی حقی گرفتنی است هستند افرادی که در راه آن مبارزه میکنند و در این راه حتی جان خود را از دست میدهند. ملاله یوسفزی دختر نوجوان پاکستانی برای حق تحصیل خود در جامعه متحجر و عقب ماندهی طالبان تلاش کرد و جان خود را به خطر انداخت. او داستان زندگیاش را به صورت اتوبیوگرافی در کتابش با عنوان من ملاله هستم شرح داده است.
ملاله یوسف زی زمانیکه به دلیل رفتن به مدرسه و تحصیل هدف گلولهی طالبان قرار گرفت، شروع به نوشتن خاطرات خود کرد. او در کتاب من ملاله هستم خاطرات خود را از زمان برخورد گلولهی طالبان با سرش تا زمانیکه به انگلستان منتقل شد را گردآوری کرده است. ملاله همچنین دربارهی فعالیتهای فرهنگی که در زادگاهش «دره سوات» انجام داده نیز سخن گفته است.
ملاله یوسفزی فعال حقوق کودکان و زنان پاکستانی است که در سال 1997 متولد شده است. او به دلیل دفاع از حق آموزش دختران در سال 2012 توسط طالبان ترور شد و از ناحیهی سر مورد اصابت گلولهی این گروه تروریستی بنیادگرا قرار گرفت. در محل تولد ملاله «منطقه سوات»، تحصیل دختران ممنوع بود. بههمین دلیل دختران کتابها را پنهانی با خود به مدرسه میبردند تا بتوانند تحصیل کنند. ملاله در آن زمان در وبلاگی زندگی زنان و دختران منطقه خود را تشریح میکرد و به همین دلیل مورد تهدید طالبان قرار گرفت. طالبان حتی پدر او «ضیاالدین یوسفزی» را ترور کرد. بالاخره پس از تهدیدهای زیاد، طالبان در سال 2012 با وارد شدن به اتوبوس مدرسه، به ملاله شلیک کرد. طالبان در بیانیهای مسئولیت این حملهی تروریستی را بر عهده گرفت و ملاله را جاسوس غرب خطاب کرد :«اسلام دستور کشتن جاسوسان دشمن را صادر کرده است... شریعت میگوید که حتی یک کودک میتواند کشته شود، اگر مخالف اسلام باشد.»
پس از جراحی، ملاله به انگلستان منتقل شد و شرح مسائلی را که به او گذشته بود در کتابش من ملاله هستم به طور کامل شرح داد. او دربارهی کتاب خود میگوید :«این کتاب تنها داستان ملاله نیست، بلکه داستان تمام 61 میلیون کودکی است که در سراسر جهان حق تحصیل و درس خواندن ندارند.»
در سال 2013 ملاله یوسفزی به همراه پدرش «ضیاالدین» بنیادی به نام «بنیاد ملاله» را با هدف کمک به تحصیل دختران تاسیس کردند. هدف اولیه بنیاد فراهم کردن مقدمات تحصیل برای هر دختری در جهان در یک دورهی 12 ساله اعلام شد. اولین چهرهی مشهوری که به این بنیاد کمک مالی کرد «آنجلینا جولی» بازیگر و کارگردان سرشناس آمریکایی بود. او 200 هزار دلار برای کمک به تحصیل دختران اختصاص داد. در حال حاضر بنیاد ملاله سالانه 4 میلیون دلار سرمایه دریافت میکند که آنرا به احداث مدارس و بهبود کیفیت آموزشی در سراسر دنیا اختصاص میدهد. تاکنون این بنیاد در کشورهای پاکستان، لبنان، نیجریه، سیرالئون و دیگر کشورهایی که به دلیل جنگ و یا فقر کودکان از تحصیل بازماندهاند، به آموزش کودکان کمک کرده است.
ملاله به دلیل مبارزاتش و تمام تلاشهایی که برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش دختران در کشورهای مختلف انجام داده است در سال 2014 موفق به دریافت جایزهی صلح نوبل شد. او جایزهی نوبل خود را بهطور مشترک با «کایلاش ساتیارتی» دریافت کرد. «ساتیارتی» هم در زمینهی کمک به حق تحصیل کودکانِ کار تلاشهای گستردهای انجام داده است. ملاله علاوه بر جایزهی صلح نوبل موفق به دریافت جوایز دیگری از جمله «جایزه ساخاروف» نیز شده است. او همچنین در سال 2012 توانست رتبهی دوم تاثیرگذارترین افراد جهان را پس از «باراک اوباما» رییس جمهور ایالات متحده آمریکا از نگاه مجلهی تایم بهدست آورد.
در سال 2013 ملاله در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک دربارهی دفاع از حق تحصیل برای همهی کودکان سخنرانی کرد. پس از این سخنرانی «گوردون براون» نخست وزیر سابق انگلستان، مسئول سازماندهی روز ملاله شد و سازمان ملل متحد روز 12 ژوئیه را «روز ملاله» نامگذاری کرد. در مراسم نامگذاری «روز ملاله» «گوردون براون» ملاله را اینگونه توصیف کرد :«این دختر نحیفی است که شدیدا زخمی شده بود، حالا نماد نیرومندی شده است.»
من ملاله هستم داستان زندگی دختری است که در سختترین شرایط ممکن برای رسیدن به خواسته و رویایش تلاش کرده است لذا قصهی زندگی او میتواند الهامبخش تمام افرادی باشد که در برابر مشکلات زندگی کم آوردهاند. «دیویس کوگنهایم» که از مستندسازان با سابقه و بهنام آمریکایی است، در سال 2015 زندگی واقعی ملاله را به صورت فیلمی مستند تولید کرد. مستند با نام «او مرا ملاله نامید» در سینماهای آمریکا به نمایش در آمد.
در سال 2013 کتاب من ملاله هستم با ویراستاری «کریستینا لمب» منتشر شد. به دلیل موضوع جذاب و سرنوشت سختی که ملاله داشت، کتاب به سرعت مورد توجه قرار گرفت. من ملاله هستم به عنوان بهترین کتاب غیر داستانی سال برگزیده شد و جایزهی بهترین کتاب ملی سال را نیز دریافت کرد.
«کریستینا لمب» به عنوان یکی از بزرگترین خبرنگاران بینالمللی بریتانیایی شناخته میشود. او به عنوان خبرنگار در بسیاری از جنگها و رویدادهای مهم جهان حضور داشته است. زمانی که تنها 22 سال داشت به عنوان خبرنگار در جنگ مجاهدین افغانستان در برابر شوروی سابق حضور داشت. او به عنوان جوانترین خبرنگار سال بریتانیا شناخته میشود و برندهی 14 جایزهی مهم دیگر در عرصه خبرنگاری است که از آنها میتوان به «بهترین خبرنگار بینالمللی سال بریتانیا» و «بهترین خبرنگار جنگ اروپا» اشاره کرد. او علاوه بر کمک در نوشتن و انتشار کتاب من ملاله هستم آثار دیگری نیز در زمینهی جنگ و صلح دارد. «وداع با کابل: از افغانستان تا خطرناکترین نقطه جهان» و «آلِپو: فرار نوجین از جنگ به آزادی با ویلچیر» از دیگر آثار ارزشمند این خبرنگار تواناست.
من ملاله هستم را نشرهای مختلف به فارسی برگرداندهاند. انتشارات کتاب کولهپشتی این اثر را با ترجمهی هانیه چوپانی وارد بازار نشر کتاب کرده است. نسخه الکترونیکی و pdf کتاب در سایت و اپلیکیشن فیدیبو قابل خرید اینترنتی و دانلود است. علاوه بر این نسخه، «صداقت حیاتی» نیز کتاب را برای انتشارات «نگاه» به فارسی ترجمه کرده است.
هنگامی که من به دنیا آمدم، مردم روستا برای مادرم اظهار تاسف کرده و به پدرم نیز تبریک نگفتند.
من در سپیدهدم در حالی که آخرین ستاره چشمک میزد متولد شدم. ما پشتونها این نشانه را بسیار خوشیمن میدانیم. پدرم برای مخارج بیمارستان یا مامای خانگی پول نداشت بنابراین یکی از همسایهها به ما کمک کرد. نخستین فرزند پدر و مادرم مرده به دنیا آمده بود اما من درحالیکه فریاد میکشیدم و لگد میزدم بیرون آمدم. من دختر سرزمینی هستم که تفنگها را برای جشن تولد یک پسر آتش میکنند درحالیکه دختران پشت پردهای پنهان میشوند و تنها نقش آنان تهیهی غذا و مراقبت از فرزندان است.
برای اغلب پشتونها روز تولد یک دختر بسیار غمانگیز است. پسرعموی پدرم، جهان شیرخان یوسفزی، یکی از کسانی بود که تولد مرا تبریک گفت و حتی مبلغ قابلتوجهی به پدر هدیه داد. او شجرهنامهی بزرگ خاندان ما را به همراه خود آورده بود؛ دلوخیل یوسفزی، جد پدری من, تنها شاخهی مردان خاندان را نشان میداد. ضیالدین پدرم، شبیه به هیچیک از مردان پشتون نیست. او شجرهنامه را گرفته و یک خط مانند آب نبات چوبی از کنار نام خود ترسیم کرد و در انتهای آن نوشت: «ملاله».
پسرعموی او درحالیکه شگفتزده شده بود خندید. اما پدر به او توجهی نکرد. پدر میگوید هنگامی که پس از تولدم در چشمانم نگاه میکرده، شیفتهی من شده است.
آنگاه به مردم میگفت:
من میدانم این دختر با بچههای دیگر فرق دارد.
او حتی از دوستان و آشنایان خواست که میوههای خشم، شیرینی و سکه در گهوارهی من بیاندازند، کاری که ما تنها برای پسرها انجام میدهیم.
نام من از ملالی میوند، شیرزن افغانستان، گرفته شد. پشتونها قبایلی هستند میان پاکستان و افغانستان تقسیم شدهاند. ما قرنهاست با قانونی به نام پشتونوالی زندگی میکنیم که ما را وادار میکند با همه مهمانان خوشرفتاری کنیم و مهمترین ارزش در این قانون ناموس است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۷۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 344 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۲۸:۰۰ |
نویسنده | کریستینا لمب |
نویسنده دوم | ملاله یوسف زی |
مترجم | هانیه چوپانی |
ناشر | انتشارات کتاب کولهپشتی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | I am Malala : the girl who stood up for education and was shot by the Taliban |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۲/۲۴ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه اشکالات بدی داره و از اون بدتر ویرایش نشده است. پر از می باشده کتاب!!! کتاب رو نصفه رها کردم. امیدوارم اون یکی ترجمهای که از کتاب وجود داره این اشکالات رو نداشته باشه.
کتابی هس که به خوبی شما رو با نحوه زندگی در پاکستان آشنا می کنه. با خوندن کتاب سفری به پاکستان می کنید و خب دنیا رو از نگاه دختری می بینید که قصد تغییر وضعیت موجود رو داره از جهت هم به شدت جذاب هس.
کتاب خواندنی و خوبی هست.وقتی این کتابو خواندم به ارزش تحصیل خیلی بیش از پیش پی بردم.داستانش برام خیلی جذاب بود.وهمچنین شخصیت پدر ملاله بسیار قابل تامل بود برام و ستودنی.
برای من زیاد جذاب نبود، بهتر بود از یه بازهی زمانی شروع میکرد و جلو میرفت تا اینکه پرش زمانی داشته باشه، تمومش کردم اما بیمیل ! تصورم از کتاب چیز دیگهای بود ...
با کمک این کتاب با فرهنگ و زندگی پاکستان بیشتر آشنا میشیم و میفهمیم دخترها در همه جای دنیا برای بدست آوردن کمترین حق و حقوقشون باید بجنگن!
عاديه كه نثر كتاب انچنان زيبا و شيوا نباشه،اما حال و هواي خاص خودش رو داره?ميبرتت تو بطن زندگيه يه طرف ، با جزئيات . من كه دوسش داشتم
ترجمه اش خوب نیست. نسخه چاپی اش رو چندسال پیش خریدم ولی انقدر خوانش اش سخت بود ک دادمش ب یکی رفت
کتاب خیلی خوبی بود. اطلاعات زیادی در مورد پاکستان، فرهنگ و مردمش یاد گرفتم.
منم این کتابو خوندم با ترجمه صداقت حیاتی.این کتاب فوق العاده هستش
خیلی خوبه این کتاب ولی گرونه