این داستان در مورد قطاری است که در یک نیمه شب سرد زمستانی از میان کوههای بلند و پر پیچ و خم، هوهوکنان میرفت و ابرهای سفیدی از میان دودکشش بیرون میآمد؛ از پشت شیشههای بخار گرفتهی قطار صدای آواز شنیده میشد و مسافران یک صدا برای قطار سرود زیبایی سر داده بودند. قطار همین طور که حرکت میکرد به تونل تاریکی رسید و قبل از وارد شدن به آن چراغهای سفیدش را روشن کرد، ناگهان در وسط تونل در قسمتی که از همه جا تاریک تر به نظر میرسید یک آقای بد ترکیب و کج کولهای را دید. مرد با نقاب سیاهی که به صورتش زده بود و یک هفت تیر، جلوی قطار پرید و گفت ایست! بیحرکت! قطار مجبور شد ترمز کند و با سوت بلندی توقف کرد. آقای کج و کوله پرید بالا و هفت تیر کشید و گفت من بچه دزدم! میخوام بچه بدزدم! بگید بچه کجاست! و …
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 25.۲۱ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۲:۲۱ |
نویسنده | سولماز خواجه وند |
راوی | صابر ساده |
راوی دوم | احسان جوادی |
راوی سوم | حمیرا کامل |
ناشر | صدای آبی - انتشارات علمی و فرهنگی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۵/۲۴ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |