0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صدایی برای هیچ‌کس نشر انتشارات نظری

کتاب صدایی برای هیچ‌کس نشر انتشارات نظری

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره صدایی برای هیچ‌کس

سال 1354 مكان یكی از ده‌های شمال كشور، دهی بسیار زیبا كه دور تا دورش جنگل سرسبز بود. جنگل سرسبزی كه هر آدمی را مدهوش و شگفت‌زده می‌كرد و از این همه زیبایی لذت می‌برد، در زمانی كه هنوز خان و خان‌بازی در بیشتر ده‌ها و روستاهای كشور رواج داشت. در ده مورد نظر ما، دختری زندگی می‌كرد به نام خورشید، دختری شاد و سرخوش كه قدی نسبتاً بلند با موهای خرمایی، چشمانی درشت و لبانی برجسته كه وقتی سوار بر اسب می‌شد موهای صاف و خرمن‌گونه‌اش در نسیم چون پرچمی به احتزاز در‌می‌آمد، هر آدمی به احترامش درجا میخكوب می‌شد. او در خانواده‌ای بزرگ شده بود كه نسل اندر نسل پدر و پدربزرگ و پدربزرگ‌های او خان بودند و شاید هم یك‌جورهایی متصل می‌شدند به شاهزاده‌های قاجار، پدرش چون پدرانش ملك و املاك فراوانی داشت و هر سال هم زمین‌هایش را توسعه می‌داد. او كه عزیزدردانه خانواده به حساب می‌آمد، بعد از تولدش مادر خود را از دست داد و خورشید زیرنظر نامادری كه زن بسیار مهربان و خوش‌قلبی بود، بزرگ شد. خورشید نامادریش را خیلی دوست می‌داشت چرا كه او مادری را در حق او تمام كرده بود. ما در آینده از او بیشتر خواهیم شنید. ارباب یا پدر خورشید نامادری خورشید را كه نامش رباب بود و زن اول او به حساب می‌آمد وقتی به همسری برگزید كه او هم دختر خان ده بالا بود. اما این هم جزء رسم و رسوم قدیما بود كه دختر را زود شوهر می‌دادند، هم به كسی می‌دادند كه دارای ثروت و ملك و املاك بیشتری بود و رباب هم به خاطر همین بده بستون‌های رایج زن ارباب شده بود. اما بعد از چند سال متوجه شدند كه آنها صاحب فرزند نمی‌شوند و هر چه دوا و دكتر بود انجام دادند اما دكترها نتوانستند به رباب و ارباب كمك كنند و این شد كه ارباب به اصرار و پیشنهاد رباب قبول كرد زنی را به همسری اختیار كند كه مادر خورشید بود. مادر خورشید كه اسمش معصومه بود و جزء رعیت‌های خان به‌حساب می‌آمد بعد از ازدواج دو پسر به نام‌های احمد و علی به دنیا آورد و خورشید آخرین فرزند خانواده بود. مادر خورشید بر اثر بیماری كه چند روز قبل از به دنیا آمدن خورشید به آن مبتلا شده بود با به دنیا آمدن خورشید از دنیا رفت. حالا خورشید دختری هفده‌ساله بود در كنار برادرهایش كه به ترتیب شش و دو سال از او بزرگ‌تر بودند زندگی می‌كرد.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۶۳ کیلوبایت
تعداد صفحات
288 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۹:۳۶:۰۰
نویسندهمحمدعلی میری
ناشرانتشارات نظری
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۳/۰۵/۲۲
قیمت ارزی
3 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۶۳ کیلوبایت
۲۸۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
5
100 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
5
(1)
64,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
صدایی برای هیچ‌کس
محمدعلی میری
انتشارات نظری
5
(1)
64,000
تومان