
کتاب زندگی من
استیون هاوکینگ
نسخه الکترونیک کتاب زندگی من به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
معرفی کامل کتاب زندگی من را رایگان بشنوید
نقد و بررسی کتاب زندگی من
انسان موجود عجیبی است. با اینکه توان و ظرفیت محدودی دارد اما گاهی رفتاری از خود نشان میدهد که خودش را هم شگفت زده میکند. در طول تاریخ انسانهایی روی زمین زندگی کردهاند که علی رغم محدودیتهای بسیار بزرگی که داشتهاند توانستهاند در زمینههای خود به انسانهای بسیار موفقی تبدیل شوند و ردپای پر رنگی در تاریخ از خود به جای بگذارند.
یکی از الهام بخش ترین انسانهای تاریخ استیون ویلیام هاوکینگ فیزیکدان انگلیسی است. دانشمندی که سالها با بیماری ALS مبارزه کرد و تا پایان زندگی فعال و ثمربخش بود. زندگی من، داستان زندگی هاوکینگ از زبان خود اوست.
درباره کتاب زندگی من؛ روایت مردی با صدای مکانیکی روی صندلی چرخدار
کتاب زندگی من با عنوان اصلی My Brief History سال 2013 منتشر شد. این کتاب شرح حال استیون ویلیام هاوکینگ، فیزیکدان و کیهانشناس نام آشنای انگلیسی، از دوران کودکیش تا روزگار شهرتش از زبان خودش است. مانند دیگر کتابهای هاوکینگ این کتاب را هم انتشارات آمریکایی بانتام منتشر کرده است.
استیون هاوکینگ کتاب زندگی من را در 11 فصل نوشته است. عنوان فصلهای کتاب به شرح زیر است:
کودکی، سنت آلبانس، آکسفورد،کمبریج ، امواج گرانشی، بیگ بنگ (انفجار عظیم)، سیاهچالهها، کالتچ(موسسهی فناوری کالیفرنیا)، ازدواج، تاریخچهی زمان، سفر زمان، زمان موهومی و بدون مرزهاست.
او در این کتاب با لحنی ساده و روان داستان زندگی و روابطش با نزدیکترین آدمهای زندگیش را روایت کرده است و به تاثیرات بیماریش در نگاهش به زندگی پرداخته است. در جایی از کتاب هاوکینگ میگوید:« یک بار حساب کردم که در طول سه سالی که آنجا بودم، حدود هزار ساعت کار کردهام؛ به طور متوسط روزی یک ساعت. من به این عدم کار کردن افتخار نمیکنم، ولی آن زمان نگرش من با اکثر دانشجویان مشترک بود؛ متاثر از جو ملالت آور و احساس این که هیچ چیزی ارزش تلاش کردن ندارد. یک نتیجه از بیماری من تغییر دادن همهی این اوضاع بود . وقتی با امکان مرگ زودرس مواجهای، آگاهت میکند که زندگی ارزش زیستن دارد و خیلی چیزها هست که میخواهی انجام بدهی.»
نقدها و نظرات دربارهی داستان زندگی من
کتاب استیون هاوکینگ پس از انتشار با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدان و خوانندگان مواجه شد. دربارهی این کتاب مطالب مختلفی در روزنامهها و سایتهای انگلیسی و آمریکایی نوشته شد.
یان سمپل در روزنامه گاردین دربارهی این کتاب نوشته است:«خاطرات هاوینگ، زندگی من، سیری در زندگی کیهان شناس دانشگاه کمبریج از دوران کودکی او در سنت آلبانس و لندن تا آخرین کارهای او روی آغاز زمان و تحول کیهان است. او به بیان جزئیاتی پرداخته است که در نهایت به یک تصویر بزرگ جسورانه ختم شد. فعالیت فکری هاوکینگ همزمان با بیماریش شدت یافت. همهی اینها در نهایت بار ناخوشایندی بر ازدواج او تحمیل میکند»
همچنین چاک لِدی در روزنامهی «بوستن گلاب»دربارهی این کتاب نوشته است:«با این حال روشن است که برای هاوکینگ آسانتر بوده که به جهان هستی بپردازد، تا به خودش. او نسبت به جزئیات تحول کیهان نگرانی بیشتری داشته تا پیچ و خمهای زندگی. با این حال او جزئیات جالبی را دربارهی آغاز زندگی علمیش بیان کرده است. هاوکینگ در این کتاب راهنمای ما در سفری از تولدش در سال 1942 در آکسفورد تا امروز است. »
احسان زیور عالم، مترجم زندگی من در مقدمهای که بر ترجمهاش نوشته است، آورده است:«آنچه در این متن بیشاز همه مشهود است؛ این که استیون هاوکینگ در نگارش این کتاب بر ان بوده که تاحد ممکن به مخاطبش نزدیک شود و او را چون محرم اسرارش فرض میکند.»
خلاصهای از شرح حال استیون ویلیام هاوکینگ
استیون هاوکینگ سال 1942 در آکسفورد به دنیا آمد. روز تولد او یعنی هشتم ژانویه، به روایتی سالروز درگذشت گالیله، مخترع ایتالیایی تلسکوپ است.
هاوکینگ در آکسفورد بزرگ شد و در همین شهر به دانشگاه رفت. تحصیلات او در رشتهی فیزیک در دانشگاه آکسفورد دوران خوشی در زندگی او بود. او دانشجوی چندان درسخوانی نبود و علاقهای به جدی گرفتن مسائل نداشت. با این وجود او به وضوح از بقیهی همدورههایش باهوشتر بود و معمولا نتایج درخشانی میگرفت. هاوکینگ پس از پایان تحصیلاتش در آکسفورد با بورسیه به دانشگاه کمبریج رفت.
آن زمان «فرد هویل» اخترشناس برجسته در دانشگاه کمبریج به تدریس و تحقیق مشغول بود، بیشتر دانشجویان مشتاق بودند با این فیزیکدان بسیار برجسته کار کنند اما این فرصت برای هاوکینگ پیش نیامد. او رسالهی دکترایش را با راهنمایی «دِنیس شیاما» پیش برد. رسالهی دکترای هاوکینگ دربارهی مدل استاندارد کیهان شناسی است و روی مهبانگ داغ مطالعه کرده است. این رسالهی دکتری در دسترس عموم قرار دارد.
همزمان با تحصیل در دورهی دکترا بود که علائم بیماری در هاوکینگ پدیدار شد. ابتدا این نشانهها کوچک بودند و در عدم تعادل روی پلهها و چیزهایی شبیه این خلاصه میشدند. اما این نشانهها کم کم افزایش یافتند و در نهایت هاوکینگ دریافت به ALS مبتلا شده است. این بیماری یک بیماری فلج کننده است که کم کم اعصاب بیمار را از کار میاندازد و کنترل عضلاتش را از دست او خارج میکند. مبتلایان به این بیماری معمولا چند سالی بیشتر زنده نمیمانند؛ اما هاوکینگ برای زنده ماندن و جنگیدن انگیزههای زیادی داشت. او کسی نبود که به این سادگیها تسلیم شود مخصوصا که همان روزها با همسرش جین آشنا شده بود. جین امید دوبارهی هاوکینگ به زندگی بود.
جین و استیون همان زمان ازدواج کردند و هاوکینگ در 24 سالگی از رسالهی دکترایش دفاع کرد. او در سالهای فعالیتش با دانشمندان بزرگی چون پنروز و جورج الیس کار کرده و با دانشگاههایی مثل کالتچ(موسسه فناوری کالیفرنیا) نیز همکاری داشته است. استیون هاوکینگ از سال 1979 در دانشگاه کمبریج کرسی لوکاسی را در اختیار داشت.
استیفن هاوکینگ تعداد زیادی کتاب غیر تخصصی هم دارد که در آنها نظریاتش را به زبان ساده برای عموم توضیح داده است. معروفترین کتاب او «تاریخچهی زمان» است که درایران بارها ترجمه و منتشر شده است. غیر از این «نظریهی همه چیز»،«جایگاه ما در جهان هستی» و«طرح بزرگ» کتابهای دیگر هاوکینگند که در فیدیبو قرار دارند.
استیون هاوکینگ یکی از اعضای انجمن سلطنتی بریتانیا و همین طور عضو مادام العمر «pontifical academy of science »، فرهنگستان علومی در واتیکان بود. او «مدال آزادی ریاست جمهوری»، بزرگترین نشان غیر نظامی ایالات متحده آمریکا را هم دریافت کرده است.
براساس زندگی هاوکینگ فیلمی به نام «نظریهی همه چیز» سال 2014 ساخته شد. این فیلم بر اساس کتاب خاطرات جین هاوکینگ به نام «سفر به نهایت: زندگی من با استیون» ساخته شده است. استیون ویلیام هاوکینگ پس از سالها تلاش در 76 سالگی در کمبریج در گذشت.
ترجمه کتاب زندگی من در ایران
کتاب زندگی من اثر استیون هاوکینگ اولین بار با نام تاریخچهی مختصر زندگی من سال 1393 مدتی بعد از انتشار کتاب به زبان انگلیسی در ایران منتشر شد. خانم نغمه رضوی این ترجمه را انجام داده است و نشر هورمزد آن را منتشرکرده است. ترجمهی دیگر این کتاب ترجمهی احسان زیورعالم است که انتشارات کتاب کوله پشتی آن را منتشر کرده است. دانلود فایل pdf این ترجمه در همین صفحه ممکن است.
در بخشی از کتاب زندگی من میخوانیم
حالم رفته رفته بدتر میشد و یکی از علائم بیماری در حال پیشرفتم، خفگی طولانی مدت بود. در 1985 در سفری به سِرن(سازمان اروپایی تحقیقات هستهای) در سویس، مبتلا به ذات الریه شدم. فورا به بیمارستان محلی اعزام شدم و زیر دستگاه اکسیژن قرار گرفتم. پزشکان بیمارستان خیال میکردند تا همین جا هم مردهام و پیشنهاد کردند دستگاه اکسیژن را خاموش کنند و به زندگیام خاتمه دهند؛ ولیب جین نپذیرفت و مرا با آمبولانس هوایی به بیمارستان آدنبروک در کمبریج منتقل کرد. پزشکان در آنجا سخت تلاش میکردند تا مرا به حالتی که در قبل داشتم برگردانند، ولی در نهایت مجبور به بریدن نای شدند.
پیش از عملم تکلمم نامفهمومتر شده بود و تنها افرادی که مرا به خوبی میشناختند میتوانستند حرفم را بفهمند، ولی حداقل میتوانستم مراوده کنم. مقالههای علمی را با دیکتهکردن به یک منشی مینوشتم و به واسطهی یک مترجم که حرفهایم را واضحتر میگفت سمینار میدادم. اما، بریدن نای قابلیت تکلم مرا کاملا از بین برد. برای مدتی، تنها راهی که میتوانستم مراوده کنم هجی کردن حرف به حرف لغات با حرکت ابروهایم بود؛ به این صورت که به حرف سمت راست روی یک کارت هجی اشاره میکردم. از پیش بردن چنین گفتگویی بسیار مشکل است، چه برسد به نوشتن یک مقالهی علمی. یک متخصص رایانه در کالیفرنیا به نام والت ولتوش از گرفتاری من مطلع شده بود و برایم برنامهای رایانهای به نام «برابر کننده» فرستاد که خودش نوشته بود. برنامه به من اجازه میداد کلماتی را با فشردتن کلیدی در دستم، از یک مجموعه فهرست از روی صفحه انتخاب کنم. حالا از برنامهی دیگر او به نام «وردز پلاس» استفاده میکنم که با حسگر کوچکی روی عینکم کنترل میشود و با حرکت گونهام واکنش نشان میدهد. وقتی هرچیزی که قصد گفتنش را دارم جمله بندی میکنم، میتوانم گفتهام را به یک سخن ساز بفرستم.
نظرات کاربران درباره کتاب زندگی من