«انجمن یوزهای شریف» داستان مصوری درباره یوزپلنگ ایرانی، این موجود زیبای در حال انقراض است.
یک کارگاه راهسازی که در روستایی فعالیت میکند، با یکی از ماشینهایش یک یوزپلنگ را زخمی کرده و برای این که خبر به گوش مسئولین نرسد در صدد سر به نیست کردن حیوان است. در این میان یکی از بچههای روستا که موضوع را فهمیده به درد سر میافتد.
پایم خواب رفته بود و زق زق میکرد. لحاف را کنار زدم. نشسته عقب رفتم و کمرم را به دیوار تکیه دادم. آخر چرا باید کشته شدن یک حیوان آنقدر مهم باشد، که آن مرتیکه قلدر هم بزند توی گوش یکی هم این همه من را تهدید کند؟ خوب حتماً حیوان خاصی بود که میگفت بابت تولهاش پول خوبی میدهند. یعنی همچین حیوانی این اطراف هست؟ خیلی نامرد بودند. زورشان به بچه رسیده بود. اولش دلم برای مردی که سیلی خورده بود سوخت اما وقتی توی راه آن همه تهدید کرد و آن دروغ را هم به ننهآقا گفت، بیشتر از رئیس کارگاه ازش بدم آمد. اصلاً حقش بود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 151.۳۴ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۲:۴۱:۲۲ |
نویسنده | حمید اباذری |
راوی | رضا جعفرپور |
ناشر | سماوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۳/۰۱ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |