چنانکه از عنوان کتاب «ماجرای تورنسل» نیز معلوم است، این قسمت از سریکتابهای «ماجراهای تنتن» حول محور پروفسور تورنسل میگردد؛ پروفسوری گیج و بسیار سنگینگوش که از کتاب «گنج راکام سرخپوش» پا به حلقۀ یاران تنتن گذاشت و از آن بهبعد به یکی از پاهای ثابت ماجراهای تنتن تبدیل شد.
ماجرای کتاب «ماجرای تورنسل» از این قرار است که در یک روز آفتابی تنتن و کاپیتان هادوک مشغول قدمزدن در اطراف عمارت مولنسار، خانۀ کاپیتان هادوک، هستند و از هوای آزاد لذت میبرند که ناگهان هوا طوفانی میشود و سکوت را میشکند. تنتن و هادوک مجبور میشوند به خانه برگردند. سکوت و آرامش خانه هم اما دیری نمیپاید. یکباره شیشهها شروع به شکستن میکنند. معلوم میشود که پروفسور تورنسل در آزمایشگاهش یک دستگاه فراصوت اختراع کرده که باعث تخریب شیشهها میشود. این دستگاه، اگرچه پروفسور آن را با اهداف صلحآمیز اختراع کرده، بهدلیل قدرت تخریب بالایی که دارد میتواند بهعنوان سلاح جنگی هم مورد استفاده قرار گیرد.
خبر اختراع پروفسور به گوش مقامات دو کشور خیالی سیلداوی و بوردوری میرسد و مقامات سیلداوی جاسوسهایی را میفرستند که پروفسور را بدزدند اما گروه رقیب، یعنی مقامات بوردوری، هم پروفسور را زیر نظر دارند و آنها هم جاسوسهایی برای ربودن او فرستادهاند. هردو کشور میخواهند به اختراع تورنسل دست یابند.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 127.۱۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 64 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۰۸:۰۰ |
نویسنده | هرژه |
مترجم |