رمان پیرانزی اثر سوزانا کلارک، خواننده را به سفری شگفتانگیز در خانهای غیر معمولی دعوت میکند. قصری که گویی بینهایت اتاق و راهروی بیپایان دارد. دیوارهای این عمارت مرموز با مجسمههایی بیشمار و منحصربهفرد پوشیده شده است. در قلب این هزارتو، اقیانوسی محبوس شده که ناگهان با امواج خروشان خود پلهها را بالا میرود و سیل اتاقها را فرا میگیرد. اما پیرانزی، ساکن این خانه، از این تلاطمها هراسی ندارد. او به رموز جزر و مد اقیانوس واقف است و با اشتیاقی وصفناپذیر به کاوش در این دنیای بیکران ادامه میدهد. گویی زندگی او در گرو کشف رمز و رازهای این خانهی شگفتانگیز است. رمان پیرانزی با تصویری بدیع و داستانی گیرا، برندهی جایزهی زنان در سال 2021، برندهی جایزهی کیچی در سال 2021، نامزد جایزهی نوبل برای عنوان بهترین رمان در سال 2020، پرفروشترین ساندی تایمز و یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز و انتخاب بهعنوان کتاب سال توسط تایمز، گاردین، دیلی تلگراف، فایننشیال تایمز، آی پیپر، مجلهی تایم، ضمیمهی ادبی تایمز و...گردیده است. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه داستان و رمان فانتزی خارجی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان فانتزی خارجی فیدیبو سر بزنید.
سوزانا کلارک، زادهی اول نوامبر ۱۹۵۹ در انگلستان، نویسندهای نام آشنا در دنیای ادبیات فانتزی است. او دوران کودکی خود را به واسطه مأموریتهای پدرش در شهرهای مختلف شمال انگلستان و اسکاتلند گذراند و از همان دوران با دنیای کتابها و داستانهای نویسندگان بزرگ مانند سر آرتور کانن دویل، چارلز دیکنز و جین آستن انس گرفت. سوزانا پس از اتمام تحصیلات دبیرستان، راهی دانشگاه شد و در کالج سنت هیلدا در رشتههای فلسفه، سیاست و اقتصاد به کسب دانش پرداخت. با این حال، سرنوشت او را به سمتی دیگر رهنمون کرد و او در نهایت مسیر نویسندگی را برگزید. اوج شهرت سوزانا کلارک با انتشار رمان جاناتان استرنج و آقای نورل در سال ۲۰۰۳ رقم خورد. این اثر که در ژانر تاریخ متفاوت نوشته شده بود، به سرعت مورد استقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و افتخارات بسیاری را برای نویسنده به ارمغان آورد. از جمله این افتخارات میتوان به دریافت جایزه هوگو برای بهترین رمان در سال ۲۰۰۵ اشاره کرد. جالب است بدانید که سوزانا کلارک نگارش این رمان را در سال ۱۹۹۳ آغاز کرد و به مدت ده سال در اوقات فراغت خود به آن ادامه داد. او در این مدت داستانهای کوتاهی نیز در دنیای جاناتان استرنج و آقای نورل خلق کرد و نهایتا در سال ۲۰۰۳ نسخه نهایی رمان را به دست چاپ رساند.
جهت مشاهده سایر آثار سوزانا کلارک کلیک کنید.
پیرانزی، رمانی فانتزی در ژانر تاریخ متفاوت است. داستانی بدیع و جذاب دارد. پیرانزی خواننده را به سفری شگفتانگیز در خانهای عظیم و اسرارآمیز میبرد. این خانه که به نظر بینهایت میرسد، پر از مجسمههای عجیب و غریب و راهروهای پیچیده است. پیرانزی، ساکن این خانه، سالهاست که در حال کاوش در آن و کشف رازهایش است. پیرانزی، شخصیت اصلی داستان، فردی باهوش، کنجکاو و شجاع است که مصمم است رمز و راز خانهی خود را کشف کند. شخصیتهای فرعی داستان نیز به خوبی پرداخته شدهاند و هر کدام نقشی در پیشبرد داستان دارند. کلارک با ظرافت تمام، فضایی مرموز و وهمآلود را در داستان خلق میکند. توصیفات دقیق او از خانهی پیرانزی و اشیاء موجود در آن، حس کنجکاوی و هیجان را در خواننده برمیانگیزد. در ورای داستان سرگرمکنندهی پیرانزی، ایدههای فلسفی عمیقی در مورد ماهیت زمان، مکان، حافظه و هویت نهفته است. کلارک خواننده را به تأمل در این مفاهیم وا میدارد و او را به سفری ذهنی در دنیای داستان رهنمون میکند. همچنین ژانر تاریخ متفاوت به کلارک اجازه میدهد تا داستانی خلاقانه و بدیع را روایت کند و در عین حال، به مفاهیم فلسفی عمیقی بپردازد. کلارک در خلق دنیای پیرانزی وسواس زیادی به خرج داده است و به تمام جزئیات، از جمله معماری خانه، مجسمهها و اشیاء موجود در آن، توجه کرده است. پیرانزی رمانی پر از تعلیق است که خواننده را تا انتهای داستان مجذوب خود میکند. اگر به ژانرهای فانتزی، تاریخ متفاوت، فلسفه و داستانهای رازآلود علاقه دارید، بدون شک از خواندن پیرانزی لذت خواهید برد.
وقتی ماه بر فراز تالار سوم شمالی بالا آمد، به دهلیز نهم رفتم
یادداشتهای روز اولِ ماه پنجمِ سالی که آلباتروس[۱] وارد تالارهای جنوبغربی شد
وقتی ماه بر فراز تالار سوم شمالی بالا آمد، به دهلیز نهم رفتم تا شاهد بههمپیوستن سه جریان جزرومد باشم. این اتفاق فقط هر هشت سال یک بار میافتد.
دهلیز نهم بهخاطر سه راهپلهی بزرگی که دارد، منحصربهفرد است: دیوارهایش با مجسمههای مرمری پوشیده شده است؛ صدها و صدها مجسمه، ردیفردیف تا ارتفاع زیادی بالا رفته است.
از دیوار غربی بالا رفتم تا رسیدم به مجسمهی زنی که کندوی عسل حمل میکند، پانزده متر بالاتر از سنگفرش. قد زن، دو یا سه برابر من است و کندوی عسل با زنبورهایی مرمری پوشیده شده است که اندازهی انگشت شست من هستند. یک زنبور که همیشه با دیدنش حالتتهوع خفیفی به من دست میدهد، دارد روی چشم چپ او میخزد. خودم را با فشار در فرورفتگی جایی که مجسمهی زن قرار دارد، جا دادم و منتظر ماندم تا زمانی که صدای غرش جزرومد را از تالارهای پایینی شنیدم و احساس کردم دیوارها با فشار آن چیزی که در شرف وقوع بود، دارند میلرزند. جزرومد ابتدا از تالارهای شرقیِ دور آمد و بی هیچ شدتی، از راهپلهی شرقیترین نقطه بالا رفت. آب بیرنگ بود و عمقش تا قوزک پا میرسید. جزرومد آینهای خاکستری سرتاسر سنگفرش پهن کرد، آینهای که گویی با رگههایی از کف شیریرنگ، شبیه مرمر شده بود.
بعد از آن، جزرومد از تالارهای غربی آمد و غرشکنان از راهپلهی غربیترین نقطه بالا رفت و با صدای شدیدی شبیه دستزدن، به دیوار شرقی کوبیده شد و کاری کرد که همهی مجسمهها بلرزند. رنگ کف جزرومد، شبیه سفیدیِ استخوانهای قدیمیِ ماهیها بود و اعماق خروشان آن، رنگ مفرغ. در عرض چند ثانیه، آب تا کمرگاه ردیف اول مجسمهها رسید.
اگر شما هم به خواندن داستان و رمان فانتزی خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
قلعه حیوانات نویسنده جورج اورول انتشارات مجید
مرد صدساله ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد نویسنده یوناس یوناسن انتشارات نیلوفر
مرد مردمی نویسنده چینوا آچبه انتشارات ناهید
فرمت محتوا | epub |
حجم | 937.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 223 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۲۶:۰۰ |
نویسنده | سوزانا کلارک |
مترجم |