0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  زندگی دلخواهت را بساز نشر انتشارات بهار سبز

کتاب زندگی دلخواهت را بساز نشر انتشارات بهار سبز

هنر و علم شادتر شدن

کتاب متنی
درباره زندگی دلخواهت را بساز

اما همان‌طور که قبلاً گفته‌ام، وقتی می‌پرسیدم که شادی چیست؟ آن‌وقت بود که دیگر مطمئن نبودند از چه‌چیزی صحبت می‌کنند. کمیکی از چیزهایی که از پسِ بیست‌وپنج سال اجرای برنامه‌ی اُپرا وینفری  ‌به‌دست آوردم، روبه‌رو شدن با ناراحتی، آن هم از هر نوعی بود. مقصود من از هر نوع، این است که مهمانان من، افرادی درمانده از وقایع تراژیک، سرخورده از خیانت و یا عمیقا ناامید بودند. افرادی خشمگین و یا کسانی که کینه‌هایی در دل داشتند؛ افرادی مملو از حس پشیمانی و گناه، شرم و یا ترس. مردم، هر کاری را که در توانشان باشد، انجام می‌دهند تا غم و عدم شادیِ خود را از بین ببرند، اما به‌هرحال، هر روز با ناراحتی از خواب بیدار می‌شوند.

از دیگرسو، اما شاهد شادی‌های فراوان هم بوده‌ام. افرادی که به عشق و دوستی دست پیدا کرده بودند. افرادی که از استعدادها و توانایی‌هایشان برای انجام کارهای نیک استفاده می‌کردند. آن‌هایی که پاداش‌ از خودگذشتگی و بخشش را دریافت کرده بودند، مانند فردی که یکی از کلیه‌های خود را به‌ کسی بخشید که به‌تازگی با او آشنا شده بود. افرادی برخوردار از معنویات که این مهم، معنای غنی‌‌تری را به زندگی‌شان عرضه می‌کرد؛ کسانی که فرصت دوباره‌ای به ‌آن‌ها اعطا شده بود.

در مورد تماشاگران برنامه‌ام، این را باید بگویم که مهمان‌های دارای حس غم و اندوه، عموماً همدلی مخاطبان را برمی‌انگیختند و مهمان‌های دارای حس شادی، تحسین (و شاید انبوهی از حسرت) را ایجاد می‌کردند. در این بین، گروه سومی از مهمان‌ها هم بودند که تماشاگران نمی‌دانستند چه گزاره‌هایی را از آنان دریافت می‌کنند، اما از سویی واقعاً هم از آن‌ها الهام می‌گرفتند: افرادی که دلایلی زیادی برای ناراحتی داشتند، اما غمگین نبودند. افرادی که اتفاق‌های سخت را به رویدادهایی ‌مثبت تبدیل ‌می‌کنند، افرادی که به‌نیمه‌ی پُر لیوان و به‌جنبه‌ی روشن قضیه نگاه می‌کنند. مَتی استپانِکس، یکی از این موارد است که فکر من را درگیر کرده بود. مَتی استپانِکس، پسری بود که مبتلا به شکلی نادر و کُشنده‌ از دیستروفی مردانه با عنوان میوپاتی میتوکندریال دیس‌آتونومیک (نوروپاتی اتونومیک) بود، اما توانست در همه‌چیز به آرامش دست یابد و پس از هر طوفان و سختی، به قاعده‌ی زندگی بازمی‌گشت. او شعرهای عاشقانه‌می‌نوشت، عقلانیت او بیش از سن‌اش بود و نخستین مهمانی بود که جدای از اجرای برنامه، دوستی خود را با او ادامه دادم، طوری که او را «فرشته‌ی من» صدا ‌می‌کردم.

پسری با یک بیماری کُشنده همچون متی، چگونه می‌توانست شاد باشد؟ ‌همین‌طور مادری که حتی در زمان مرگ، برای دخترش که در آن زمان، شش‌ساله بود، صدها پیام صوتی درباره‌ی چگونه زندگی کردن، ضبط می‌کرد و باز هم هدفمند و پُر از آرامش و شادی حقیقی بود، یا آن زن زیمبابوه‌ای که در ‌یازده‌سالگی ازدواج کرده بود، روزانه مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گرفت، اما به‌جای تسلیم شدن، امیدش را حفظ کرده بود، برای خود، برنامه‌ها و اهدافی پنهانی تعیین می‌کرد و سرانجام به‌تمامی این موارد دست یافت، یکی از این اهداف، تحصیل و دریافت مدرک دکتری بود.

اصلاً این افراد، چگونه می‌توانستند صبح از رختخواب خود بیرون بیایند، چه برسد به ‌اینکه همچون بارقه‌هایی از نور باشند؟ چگونه این کار را انجام ‌می‌دادند؟ آیا از روز نخست، به ‌همین شکل متولد شده بودند؟ آیا یک راز یا الگوی توسعه‌ای وجود داشت که بقیه‌ی دنیا می‌بایست بدانند؟ باور کنید، اگر چنین چیزی وجود داشت، قطعاً تمامی جهان، خواهان آن می‌شد که درباره‌ی آن بداند. طی بیست‌وپنج سال اجرای برنامه، اگر یک نکته‌ی مشترک بین تقریباً تمامی مخاطبان وجود داشت، اشتیاق آنها‌ به‌ شاد بودن بود و همان‌گونه که قبلاً گفته‌ام، من پس از هر برنامه، با مخاطب‌ها از طریق پیامک، گفتگو می‌کردم و همیشه از آنها می‌پرسیدم: «بیشترین چیزی که در زندگی‌شان‌، خواهان آن بودند، چیست؟» و آن‌ها می‌گفتند: «شاد بودن». فقط شاد بودن. فقط شادی!ی مِن‌ومِن می‌کردند و سرانجام می‌گفتند: «انقدر کیلو وزن کم کردن» و یا «پول کافی داشتن برای پرداخت قبض‌هایم»، یا «بچه‌هایم! فقط می‌خواهم بچه‌هایم شاد باشند». بنابراین، آن‌ها اهداف یا آرزوهایی را در سر داشتند، اما نمی‌توانستند بگویند که شادی، چگونه به‌نظر می‌رسد. در حقیقت، به‌ندرت کسی بود که پاسخی حقیقی را بیان کند.

این کتاب، پاسخگوی این سوال است، چرا که آرتور بروکس، این پرسش را مطالعه، پژوهش و زندگی کرده است. من برای نخستین‌بار از طریق ستون‌نوشت و مقاله‌ا‌ی در وبسایت مجله‌ی آتلانتیک: «چگونه یک زندگی بسازیم؟» با آرتور آشنا شدم. طی همه‌گیری کرونا، شروع به‌ خواندن این مقاله کردم و ‌به‌سرعت یادداشت‌های او، به ‌نوشته‌ای که هر هفته منتظر آن بودم، تبدیل شد؛ چرا که این متون درباره‌ی چیزی بود که همیشه، بیشترین اهمیت را برای من داشت، یعنی: «داشتنِ زندگیِ با مقصود و معنا». سپس، کتاب آرتور را با عنوان "از توانمندی تا اوج قدرت"[۷]خواندم: «یک راهنمای عالی برای شادتر شدن، هم‌زمان با بالا رفتن سن‌ شما». نتیجه این بود که حقیقتا این مرد، با من هم‌نظر بود.

مشخصاً باید با او صحبت می‌کردم و وقتی این کار را انجام دادم، بی‌درنگ دریافتم که اگر همچنان، ضبط برنامه‌ی اُپرا وینفری را در دست داشتم، همیشه با او تماس می‌گرفتم، چرا که او همواره صحبتی مرتبط در این زمینه داشت و تقریباً به ‌هر موضوعی که می‌پرداختیم، یاری‌رسان بود. در حقیقت، آرتور به ‌نوعی بذرِ اعتمادبه‌نفس و اطمینان را ‌درباره‌ی شادی می‌افشانَد که هم تسهیل‌کننده است و هم انگیزه‌ی عمل ‌می‌دهد. او توانایی این را داشت که هم به‌صورت جامع و هم بسیار ویژه، درباره‌ی همان چیزهایی صحبت کند که من طی این سال‌ها درباره‌ی آن‌ها به گفتگو پرداخته بودم: اینکه «چگونه به ‌انسان بهتری تبدیل شوید؟» پس، از ابتدا می‌دانستم که من بالاخره با او یک کار مشترک خواهم داشت و آن کار به‌نوعی، همین کتاب است.

  • متن کتاب -
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۲۹ کیلوبایت
تعداد صفحات
232 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۷:۴۴:۰۰
نویسندهاوپرا وینفری
نویسنده دوم آرتور سی بروکس
مترجممنصور بیگدلی
ناشرانتشارات بهار سبز
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
build the life you want
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۱۱/۲۴
قیمت ارزی
6 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۲۹ کیلوبایت
۲۳۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
99,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
زندگی دلخواهت را بساز
هنر و علم شادتر شدن
انتشارات بهار سبز
منتظر امتیاز
99,000
تومان