ویکتور پلوین در ابتدای یکی از کتابهایش میگوید: «هر فکری که در فرآیند خوانش کتاب در ذهن خواننده شکل بگیرد مشمول قانون حق مولف است. تفکر بدون اجازه ممنوع است.» آیا شما با این جمله موافق هستید؟ آیا میتوان خود را مالک حسی دانست که بعد از حرفهای شما به مخاطب دست میدهد؟
هنگامی که حرفی از ادبیات روسیه زده میشود همهی ما بلافاصله به آنا کارنینا تولستوی و قمار باز داستایوفسکی میاندیشیم، گویی که در ذهن خوانندگان ایرانی ادبیات روسیه در قرن نوزدهم منجمد شده است. البته این امر خیلی تعجب برانگیز نیست چرا که کتابهای انگشت شماری از نویسندگان معاصر روسیه ، مانند ویکتور پلوین به فارسی ترجمه شدهاند.
کتاب پیش رو، کتابی ممتاز از ادبیات معاصر روسیه است، کتابی که مترجم آن بیش از ده سال در انتظار ترجمهاش بوده و در آخر هم خودش دست به ترجمهی این کتاب زده است. بنابراین خواندن این کتاب شما را با ادبیات معاصر روسیه آشنا میکند و به شما این فرصت را میدهد تا با روسیهی بعد از جنگ جهانی دوم آشنا شوید.
کتاب اومون را اولین رمان ویکتور پلوین است که در سال 1992 منتشر شد، او دقیقا در همین سال برندهی جایزهی بوکر روسی شد که دریافت این جایزه به فروش بیشتر رمانش کمک کرد. پیمان خاکسار مترجم این کتاب در مقدمهی کتاب مینویسد: «پلوین با استفاده از قواعد عرفی ژانر علمی-تخیلی، متون پیچیده و چند لایهی پست مدرنیستی خود را مینویسد. در آثار او عناصر فرهنگ پاپ و فلسفههای مستور همزمان وجود دارند. او اعتقاد دارد که خواننده به متن معنا میدهد.»
عدهای معتقدند اومون را بهترین کتاب ویکتور پلوین است، شاید این ادعا کمی بیاساس باشد اما بدون شک امون را مشهورترین کتاب این نویسندهی روسی است. کتاب اومون را ابتدا توسط انتشارات زاوش منتشر شد، اما بعد انتشارات چشمه حق چاپ آن را گرفت و اکنون توسط این انتشارات منتشر میشود.
پیمان خاکسار مترجم کتاب، دربارهی نام کتاب میگوید:« آمون یکی از ربالنوعهای شهر تیبز مصر باستان بوده است. بعد از شورش اهالی تیبز علیه حکومت مرکزی، آمون اهمیتی ملی پیدا کرد و با «را» یا «رع»، الههی خورشید، یگانه شد و به آمون را تغییر نام داد. نام کتاب اومون را است. اومون که نام کوچک شخصیت اصلی کتاب است در واقع نام نیروی ویژهی پلیس روسیه هم هست.»
داستان کتاب دربارهی پسری به نام اومون است که فضانوردی بزرگترین علاقهی او در دنیاست. اومون آرزو دارد که روزی فضانورد شود و برای محقق شدن رویایش در نوجوانی به مدرسهی هوانوردی ارتش شوروی میرود و تمام تلاشش را میکند که وارد آکادمی فضانوردی روسیه بشود. در طول داستان اما با اتفاقات تلخی روبهرو میشود که درمییابد که واقعیت زندگی با تصورات او بسیار متفاوت است.
راجع به خالهام تقریبا هیچچیزی برای گفتن ندارم، کاملا نسبت به من بیتفاوت بود و تنها چیزی که برایش اهمیت داشت این بود که تمام تعطیلات تابستانیام را در انواع و اقسام اردوهای پیشگامان و فوقبرنامههای مدرسه بگذرانم.
تمام خاطرات کودکی ام بالاخره با رویای آسمان ربط پیدا می کنند. البته که این ها آغاز زندگی ام نبودند: قبل از این اتاقی بود روشن و دراز پر از بچههای دیگر و مکعب های پلاستیکی بزرگی که روی زمین پخش و پلا بودند؛ همچنین پلکان یخ زدهی یک سرسرهی چوبی که با زحمت و دقت از آن بالا میرفتم. حیاط پر از مجسمه های گچی و يخ بستهی کوهنوردان جوان بود و خیلی چیزهای دیگر. ولی نمیتوانم با اطمینان بگویم این من بودم که تمام اينها را می دیدم. اوایل کودکی (مثل پس از مرگ، البته شاید) انسان در یک زمان در تمام جهات گسترده میشود برای همین میتوانیم بگوییم هنوز وجود نداریم. شخصیت بعدا به وجود میآید. زمانی که اتصال با یک جهت مشخص برقرار می شود.
ویکتور پلوین (Victor Pelevin) در سال 1962 در مسکو به دنیا آمد. او پس از فارغالتحصیل شدن از رشتهی مهندسی الکترومکانیک، در انستیتو ادبیات روسیه در کلاسهای نویسندگی خلاق شرکت کرد. او بعد از گذراندن دورهی نویسندگی در مجلهی «علم و دین» استخدام شد و دبیر بخش عرفا شرقی این مجله شد. ویکتور پولین اولید داستان کوتاهش را سال 1989 چاپ کرد و تا سه سال بعد مجموعهی داستان کوتاههایش در مجلات و مجموعه داستانهای مختلف منتشر میشد.
ویکتور پلوین نویسندهای به شدت گوشهگیر و خجالتی است؛ او به شدت از مصاحبه پرهیز دارد. اگر هم مصاحبه کند بهجای حرف زدن دربارهی آثارش، بیشتر دربارهی فلسفههای گوناگون و ماهیت ذهن سخن میگوید. فرانتس کافکا نویسندهی آلمانی و میخائیل بولگاکف نویسندگان محبوب ویکتور پلوین هستند؛ او معتقد است در نوشتههایش از این دو نویسنده بسیار تاثیر گرفته است. ویکتور پلوین تاکنون پنج رمان و پنجاه داستان کوتاه نوشته است. کتابهای او با فروش بیش از دو میلیون نسخه وی را به یکی از پرطرفدارترین خوانندگان معاصر روسیه تبدیل کردهاند.
حوزهی تخصصی نوشتار ویکتور پلوین پستمدرنیسم است. او بیشتر کتابها و داستانهایش را در این ژانر مینویسد. نوشتن در ژانر پستمدرنیسم نیازمند توانایی نوشتاری بالایی است. در کتاب اومون را هم نویسنده با استفاده از قواعد پستمدرنیسم قدرت و توانایی نوشتارش را به خوبی بر خوانندگانش آشکار میکند. البته شایانذکر است که استفاده از این قواعد بههیچوجه خوانش متن را سخت و دشوار نکرده است و زبان ویکتور پلوین در این کتاب همچنان ساده و روان است.
نسخهی اصلی کتاب اومون را به زبان روسی نوشتهشده است، اما نسخهای که اکنون در حال بررسی آن هستیم، نسخهی ترجمهشده از زبان انگلیسی است. پیمان خاکسار مترجم این اثر یکی از برجستهترین و پرکارترین مترجم معاصر است. پیمان خاکسار متولد سال 1354 است و ترجمههای قوی و بینقص او سبب شده است تا نام او بر روی جلد کتاب برای خوانندگان ایرانی اعتبار محسوب شود.
کتاب عامهپسند از چارلز بوکوفسکی اولین رمانی است که پیمان خاکسار حدود دوازده سال پیش آن را ترجمه کرده است. به علت محدودیت منابع و واژهنامههای انگلیسی، پیمان خاکسار برای ترجمهی این کتاب از هیچ دیکشنری آنلاینی استفاده نکرده است؛ اما ترجمهی آن همچنان عالی است. «جز از کل»، «هیاهوی زمان»، «شاگرد قصاب»، «برفک»، «ریگ روان»، «اتحادیه ابلهان»، «مادربزرگت را از اینجا ببر!» و اومون را ازجمله کتابهایی هستند که او به فارسی برگردانده است. نسخهی الکترونیکی و پی دی اف pdf بعضی از این کتابها در فیدبو موجود و قابل دانلود است.
نکتهای که دربارهی ترجمههای پیمان خاکسار وجود دارد، هوش او در انتخاب کتاب برای ترجمه است. او عموما سراغ کتابها و یا نویسندگانی میرود که روایت داستانی جذابی دارند و کتابهایشان کمتر در ایران ترجمهشده است. به همین دلیل است که کتابهای ترجمهشده توسط پیمان خاکسار همیشه در فهرست کتابهای پرفروش قرار دارد.
بزرگترین منتقدان دنیا معتقدند که ترجمهی ادبی کار بسیار حساس و پیچیدهای است؛ زیرا اساسا در ترجمه مقداری از بار ادبی داستان از بین میرود. حال تصور کنید که یک کتاب به زبانی غیر از انگلیسی نوشتهشده باشد و بعد از به زبان انگلیسی ترجمه شود و بعد از روی نسخهی ترجمهشده به انگلیسی به زبان فارسی برگردانده شود. در این کتاب چنین اتفاقی افتاده است. ویکتور پلوین، نسخهی اصلی کتاب را به زبان روسی نوشته است، اما پیمان خاکسار آن را از نسخهی ترجمهشدهی انگلیسی ترجمه کرده است. پیمان خاکسار دربارهی ترجمهی این کتاب مینویسد: «همهجا گفتهام که ترجمه از روی ترجمه کار صحیحی نیست. همهجا گفتهام که ترجمه از ترجمه کار صحیحی نیست. ولی علاقهام به این کتاب باعث شد تا اين کار ناصحیح را انجام دهم. پلوین را از سالها قبل میشناختم و هميشه منتظر بودم تا اثری از او را روی پیشخان کتابفروشیها ببینم. ولی وقتی دیدم انتظار حدودا دهسالهام به نتیجهای نرسید. خودم دستبهکار شدم. کتاب را از روی دو ترجمهی انگلیسی به فارسی برگرداندهام. یکی ترجمهی اندرو برومفیلد (مترجم تمام آثار پلوین که ترجمهی کتاب جنگ و صلح اثر تولستوی را هم در کارنامهی خود دارد) و ترجمهی دیگری که در فضای مجازی پیدا کردم و نتوانستم ردی از نسخهی چاپیاش بیابم. ترجمهی اول شیواتر بود و ترجمهی دوم وفادارتر. برومفیلد بخشهایی از کتاب را به سلیقهی خودش حذف کرده. ولی ترجمهی دوم کلمه به کلمه به متن روسی وفادار است. مبنای ترجمهی فارسی ترجمهی برومفیلد است ولی تمام جملات آن با ترجمهی دوم هم مطابقت دادهشده تا یکوقت حذفهای برومفیلد به ترجمهی فارسی راه پیدا نکند. از متن روسی کتاب هم به لطایفالحیلی بسیار بهره بردم.»
داستان جذاب و سبک روایت خاص داستان، این کتاب را برای همهی علاقهمندان به ادبیات و بهویژه ادبیات روسیه مناسب میکند. روایت لایهلایهای داستان سبب میشود که خوانش چندباره داستان نکات مختلفی را به شما اضافه کند. شما میتوانید بارها این کتاب را بخوانید و از جنبههای مختلف آن را بررسی کنید و از آن لذت ببرید.
آنچه در بالا خواندید نقد و بررسی کتاب اومون را اثر ویکتور پلوین با ترجمهی پیمان خاکسار است. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحه امکانپذیر است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 162 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۲۴:۰۰ |
نویسنده | ویکتور پلوین |
مترجم |