0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  کارشناس نشر انتشارات کتاب‌سرای نیک

کتاب کارشناس نشر انتشارات کتاب‌سرای نیک

کتاب متنی
نویسنده:
درباره کارشناس

انگار از دیرباز مردم مارگایا صدایش می‌زدند. جز پدر و مادرش که حالا دیگر فقط چند نفری در ده زادگاهش خاطرۀ مبهمی از آنها داشتند، هیچ کس نمی‌دانست که او همنام کریشنا، خدای افسونکار است. همه مارگایا صدایش می‌زدند و خیال می‌کردند در مراسم نامگذاری همین نام را رویش گذاشته‌اند. خودش هم نام اصلیش را فراموش کرده بود و معمولاً، حتی در اسناد رسمی، «مارگایا» امضاء می‌کرد. خوب، معنای اسمش چه بود؟ اسمی بود مرکب و مشتق: «مارگا» به معنای «راه» و «آیا» که پسوندی احترام‌آمیز بود و رویهمرفته یعنی کسی که به دیگران راه می‌نماید. کارش این بود که مردم را در مشکلات مالی راهنمایی کند. و در دهاتی که به شعاع صد میلی «مالگودی» قرار داشت، چه کسی می‌توانست صادقانه ادعا کند که گرفتار مشکلات مالی نیست؟ ظهور مارگایا ثمرۀ غیرمترقبه و غیرقابل پیش‌بینی جد و جهد اعضای تعاونی بود. اگر از نزدیک او را در جایگاهش تماشا کنیم، این ادعا را بهتر می‌توان درک کرد.

بانک مرکزی تعاونی رهن زمین یکی از ساختمان‌های مایۀ مباهات «مالگودی» بود. این بانک در سال ۱۹۱۴ ساخته شده و به نام مدیر شرکت تعاونی که به خاطر زحمات و فداکاری‌هایش در راه ایجاد تعاونی لقب سِر گرفته بود، نامگذاری شد. این آدم بس که اصول تعاونی را از یک طرف برای دهقانان و از طرف دیگر برای مقامات مسئول پروندۀ مربوط در دبیرخانه توضیح داده بود، صدایش گرفته بود. می‌گفتند که ضمن خدمت در کمیتۀ فرعی صندوق قرضۀ روستایی دارفانی را وداع گفته است. پس از مرگش کاشف به عمل آمد که تمام پس‌اندازش را صرف ساختن بانک کرده. حالا از قاب چوب ساجی که به دیوار ساختمان اصلی آویخته بودند ناظر کلیۀ رفت و آمدها بود و شایع شده بود که ظهور روح مزاحم، تق تق کاغذ نگه‌دارها، دفترهایی که در هوا شناورند و صداهایی چون صدای ورق زدنِ تند کاغذ و مشت کوفتن روی میز و غیره و غیره ـ بنا به ادعای نگهبانان شبانه که پشت سر هم عوض می‌شدند ـ زیر سر اوست. درک این مطلب آسان است، زیرا روح مدیر دلایل فراوانی در دست داشت که اندوهگین و نومید باشد. بیچاره اگر می‌توانست از در بزرگ بانک بیرون بیاید و یکراست به آن طرف چمن و زیر درخت انجیر هندی نگاه کند و مارگایا را ببیند که در سایه‌اش نشسته و کسب و کارش را به راه انداخته است، تمام اصول تعاونی را که در راهش زندگی خود را باخته بود بر باد فنا می‌دید. همیشه عده‌ای روستایی دور مارگایا نشسته بودند و از رفتار و حالت‌شان می‌شد حدس زد که همه التماس دعا دارند. گرچه مارگایا خیلی از آنان جوان‌تر بود (درست چهل و دو سال داشت) اما همه احترام خاصی به او می‌گذاشتند. در نظرشان جادوگری بود که قادرشان می‌کرد مبالغ نامحدودی از بانک تعاونی وام بگیرند. اگر هدف نهضت تعاونی پیشبرد صرفه‌جویی و حذف واسطه بود، هر دوی این هدف‌ها در سایۀ درخت انجیر هندی با شکست روبه‌رو شده بود. مارگایا به صرفه‌جویی اعتقاد نداشت و زندگیش بسته به این بود که به مردم کمک کند تا از بانک روبه‌رو و از یکدیگر وام بگیرند.

-از متن کتاب-

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
859.۰۰ بایت
تعداد صفحات
280 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۹:۲۰:۰۰
نویسندهر. ک. نارایان
مترجممهدی غبرایی
ناشرانتشارات کتاب‌سرای نیک
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۱۱/۲۸
قیمت ارزی
1 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۸۵۹.۰۰ بایت
۲۸۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
66,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
کارشناس
ر. ک. نارایان
انتشارات کتاب‌سرای نیک
منتظر امتیاز
66,000
تومان