برخی کلمات مثل جفتهای جدانشدنیاند و در ذهن ما همیشه کنار هم مینشینند، مثل «امید و آرزو»
شاید اگر اثرگذارترین کلمه در زندگی هر کس را بخواهیم نام ببریم همین «امید» باشد، کلمهای که از هیچ ناگهان همهچیز میسازد. آن گاه آن را با خواستهای در آینده پیوند میدهد به نام «آرزو» مه بر هیچ کس عیب نیست: چه پیر و چه جوان!
مگر بدون امید امکان زندگی کردن هست؟ حتی دست برداشتن به دعا همان معنای امید را دارد، همان تکیه کردت به او که حس تکیهگاه را میدهد و میتواند آرزوی فردایت را جامه واقعیت بپوشاند: پیوندی میان امید امروز با آرزوی فردا!
خوب میدانیم نمیتوان جلوی ناخواستهها را در زندگی گرفت و به هر حال پیش میآیند و غافلگیر میکنند ما را، اما میتوان با امید، خود را از میان حال خراب و درمانده بیرون کشید و چشم به فردایی بهتر و روشنتر دوخت. شاید هم هیچگاه آن فردا نرسد و آن آرزو برآورده نشود ولی نیاز آدمیزاد این است که دل ببندد به خیال فردایی بهتر!
با این نیروی پایان ناپذیر، آدمی هر کاری را ممکن میسازد و در هر راهی گام برمیدارد، حتی اگر احتمال سختترین تجربهها را داشته باشد. وقتی امید هست میتوان هر تلاشی را برای هر سختی به جان خرید و پیش رفت. درست مانند رسیدن به محال اما ممکن، آنچه ناشدنی است اما ایمان به شدنش را داریم و برایش هر گامی را برمیداریم.
داستان پرسونا حکایت امید است به آنچه محال مینماید، قصه چشم دوختن به آرزویی که در نگاه اول ناشدنی است و وارد شدن به راههایی که هر گامش خطر است و احتمال از دست دادن همهچیز! نویسنده با طرح اتفاقات گوناگون و داستانی پر از فراز و نشیب، تاًثیرگذاری قهرمان داستان بر دیگرانی را بیان میکند که مدتهاست به راهی دیگر رفتهاند. شاید اگر همین کلمه جادویی امید نبود هیچکدام از این وقایع و تغییرات رخ نمیداد و بر زندگی و آینده افراد مختلف اثر نمیگذاشت. تاًثیراتی که میتواند با امید به آینده، عشق را در زندگی متبلور سازد و سالها یک نفر را به پای آن بنشاند.
شخصیتهای داستان پردازشی خوب دارند و مخاطب را به عنوان فردی واقعی و ملموس متقاعد میسازند. این نکته مهم و کلیدی آثار نویسنده است که علیرغم انتخاب سوژههای خاص، قهرمانانی واقعی و باورپذیر میآفرینند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۷۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 511 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۰۲:۰۰ |
نویسنده | زهره فصل بهار |
ناشر |