رمان عقاید یک دلقک برای اولین بار در سال ۱۹۶۳ منتشر شد و خیلی زود به یکی از کتابهای محبوب و پرطرفدار تبدیل شد. این کتاب در نگاه اول موضوعی اجتماعی و عاشقانه را به تصویر میکشد و مهمترین اتفاقات زندگی یک دلقک پرآوازه، از اینکه چگونه با همسرش آشنا شد، آشنایی با نازیها و ورود به عرصه طنز و در نهایت شکست و سقوط او را توصیف میکند. مخاطب نیز به آسانی میتواند طنز تلخ لابلای توصیفهای بل را دریابد. با این وجود این کتاب ته مایهای مذهبی دارد و نویسنده جامعه بورژوا-کاتولیک آلمان که هویت انسانها را هدف قرار داده است را به نقد میکشد. هانریش بل با زیرکی تمام تحلیلهای سیاسی و اجتماعی و اعتراضهای خود را نسبت به کمونیسم، نازیسم، نظام سرمایهداری و تزویر و ریاکاری در مناسبات انسانی را از زبان شخصیت اصلی داستان بیان میکند.
هانریش بل با فضاسازی قوی و شخصیت پردازی جذاب داستانی گیرا به خواننده عرضه کرده است و با تکگوییهای بلندش تاثیر عمیقی بر مخاطب میگذارد. معشوقهی این دلقک به دلایل مذهبی او را ترک میکند و او را درمانده و تنها میگذارد. «هانس شنیر» دچار افسردگی میشود و مرضهای همیشگیاش ازجمله مالیخولیا و سردرد به سراغش میآیند. او ازنظر روانی بیمار میشود و زمانی که خودش را در آینه میبیند فکر میکند شخص دیگری روبهرویش قرار دارد. او خاطراتش را بهصورت نامنظم و غیرخطی بازگو میکند و خواننده را میان گذشته و حال با خود همراه میکند.
بخشی از کتاب
خیلی خوب میدانستم که کینکل به شکل غیرمنتظرهای با من مهربان بود. گمان میکنم اگر از او تقاضای پول نیز میکردم، از دادن آن دریغ نمیورزید. اراجیفِ او راجعبه احساس ماورای طبیعتی با سیگاربرگی که در میان لبهایش داشت و آزردگی ناگهانی او از مطلبی که من دربارهی مجسمههای مریم مقدس او بیان کردم، به نظرم بیشازحد نفرتانگیز بود. دیگر بههیچوجه دوست نداشتم با او سروکار داشته باشم، نه او و نه همسر فردبویل. اگر روزی فرصتی دست دهد، مسلماً کشیدهی محکمی به فردبویل خواهم زد. جنگیدن و مبارزه با او با «سلاحِ روان» کار بیهودهای است. بعضی وقتها از اینکه دیگر دوئل وجود ندارد تأسف میخورم. مشکل من و تسوپفنر بر سر ماری، فقط با یک دوئل حل میشود. وحشتناک بود که ماری به وسیلهی اصول کلی، توضیحات کتبی، و مذاکرات محرمانهای که روزهای متمادی در هتلی در هانوفر جریان داشتند، هدایت شده بود. ماری بعد از دومین سقطجنین خود از لحاظ روحی بهشدت ضعیف و عصبی شده بود و دائم به کلیسا میرفت. در شبهایی که من برنامه نداشتم و با او به تئاتر، کنسرت و یا سخنرانی نمیرفتم، بیقرار میشد. وقتی به او پیشنهاد میکردم که مثل سابق منچ بازی کنیم و در همان حال چای بنوشیم و یا روی شکم روی تخت بخوابیم و با هم حرف بزنیم، بیشتر عصبی میشد. در حقیقت ناراحتی و اختلافنظرمان زمانی شروع شد که ماری فقط از روی لطف و برای آرام کردن من، با بازیِ منچ موافقت میکرد. او حتی دیگر حاضر نبود با من به دیدن فیلمهایی بیاید که برای اطفال شش سال به بالا آزاد بود و من هم با میل به تماشای آنها میرفتم. گمان نمیکنم هیچ انسانی در دنیا قادر باشد یک دلقک را درک کند، حتی یک دلقک هم نمیتواند دلقک دیگری را خوب بشناسد، چون در این رابطه پای رشک یا غرضورزی در میان است. ماری تا مرز آشنایی و شناختِ من پیش آمده بود، اما هرگز کاملاً مرا نشناخته بود. او همیشه اعتقاد داشت که من باید به عنوان یک «انسان خلاق»، «علاقه و دلبستگی آتشینی» به کسب بیشتر فرهنگ از خودم نشان دهم. این یک اشتباه بود. طبیعتاً شبهایی که وقت آزاد داشتم، اگر میفهمیدم جایی نمایشی از بِکِت روی صحنه است، بلافاصله تاکسی میگرفتم تا به دیدن آن بروم، و گاهی به سینما میروم، اگر دقیق فکر کنم حتی اغلب، البته همیشه فقط فیلمهایی که تماشایشان برای اطفال ششساله نیز مجاز است. ماری هرگز نتوانست این مسئله را درک کند، چون بخش اعظمی از تربیت او فقط متشکل از اطلاعات مربوط به علم روانشناسی و نوعی اصالت عقل پُرشاخوبرگ به شیوهی تصوف کاتولیکی بود که در این چارچوب بیان میشد، «بگذار آنها فوتبال بازی کنند تا دیگر به دخترها فکر نکنند.» درحالیکه من با علاقه به دخترها و بعدها فقط به ماری فکر میکردم. گاهی وقتها برای خودم هم مجرمِ اخلاقی به نظر میآمدم. علت علاقهی من به فیلمهای مخصوص اطفال ششساله این است که در این فیلمها رذالتهای مخصوص بزرگسالان، زنا و طلاق جایی ندارند. در فیلمهایی که موضوع آنها زنا و طلاق است، همیشه خوشبختی و خوششانسی یک نفر نقش بزرگی بازی میکند. «عزیزم مرا خوشبخت کن.» یا «تو که دوست نداری مانع خوشبختی من شوی؟» من خوشبختیای را که بیشتر از یک ثانیه، شاید دو سه ثانیه طول بکشد، خوشبختی نمیدانم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 720.۶۰ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۲:۴۸:۴۲ |
نویسنده | هاینریش بل |
مترجم | محمد اسماعیل زاده |
راوی | اشکان عقیلی پور |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۱/۰۸ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |