صدام حسین باز، کردهای عراقی را آوارۀ ایران کرده و این بار سعید با یک خواهش آمده ببیندت. میگوید: «اگه بهت بگم بیا لب مرز، بیا این زنهای آواره رو بازرسی بدنی کن، از دستم دلخور میشی؟» اینجا مریوان است، ۱۴ فروردین۷۰، چند روزی بعد از بهدنیاآمدن فاطمه و عیددیدنیهای آشنایان و تنهایی دوبارۀ تو. سعید فرمانده سپاه است و مسئول خط مرزی مریوان. میگویی: «دلت میاد این بچۀ شیرخوره رو ول کنم، پاشم بیام اونجا؟» میگوید: «من به فاطمه نگفتم بیاد، به تو گفتم بیا.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 7.۷۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 325 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۵۰:۰۰ |
نویسنده | فرهاد خضری |
ناشر | روایت فتح |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۳۰ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالع ه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |