تاریکی برای من مناسب است.
هر شب صبر میکنم تا چراغهای بالای سرم خاموش شود و فقط روشنایی مخزن اصلی باقی بماند. عالی نیست، اما بد هم نیست.
مثل قسمتهای پایینی اقیانوس تقریباً تاریکی مطلق برقرار میشود. من قبل از اینکه اسیر و زندانی شوم آنجا زندگی میکردم. یادم نمیآید. بااینحال، هنوز میتوانم طعم جریانهای طبیعی آبهای آزاد سرد را بچشم. تاریکی در رگهایم جاری میشود.
میپرسید من کیام؟ اسم من مارسلوس است، اما بیشتر آدمها به این اسم صدایم نمیزنند. معمولاً میگویند اون یارو. مثلاً: اون یارو رو ببین؛ اوناهاش؛ از پشت سنگ فقط بازوهاش معلومه.
من یک اختاپوس غولپیکر اقیانوس آرام هستم. این را از روی پلاک روی دیوار پشت محفظهام میدانم.
میدانم دارید با خودتان چه فکری میکنید. بله، من خواندن بلدم. خیلی چیزها بلدم که انتظارش را ندارید.
روی پلاک حقایق دیگری هم نوشته شده است: اندازهام، رژیم غذایی مناسبم و جای زندگیام اگر اینجا زندانی نبودم. به تواناییهای فکریام و گرایشم به زیرکی هم اشاره شده است، چیزی که بنا به دلیلی مایه تعجب آدمهاست. نوشته شده: اختاپوسها مخلوقات فوقالعاده تیزهوشی هستند. راجعبه استتارم به آدمها هشدار میدهد. به آنها میگوید در صورتی که ظاهر خودم را تغییر داده باشم تا به شکل شن دربیایم، خیلی با احتیاط دنبالم بگردند.
روی پلاک نوشته نشده که اسمم مارسلوس است. ولی آدمی که اسمش تری است، همان که این آکواریوم را اداره میکند، گاهی به بازدیدکنندههایی که نزدیک مخزن من جمع میشوند اسمم را میگوید. اون پشت میبینینش؟ اسمش مارسِلوسه. مرد خیلی خاصیه.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 699.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 360 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۰۰:۰۰ |
نویسنده | شلبی ون پلت |
مترجم |