باران از ساعتی قبل شدیدتر میبارید. تمام کوچه پراز آب شده بود. چند متری بیشتر تا خانه فاصله نداشت. قدمهایش را کمی بزرگتر برمیداشت تا زودتر برسد. مانتو و مقنعه و کفش هایش خیس آب بود. صدای شلب شلوب آب زیر قدم هایش حس خوشایندی به او میداد. با آنکه مثل موش آبکشیده شده بود، لبانش میخندید و دلش از دیدن باران قنج میرفت. هر چند از فضا لذت میبرد اما سریعتر میدوید تا زودتر به خانه برسد. دلش میخواست خوشحالی اش را با خانواده تقسیم کند. چند قدم به خانه مانده بود،کمی ایستاد. سرش را بالا گرفت و با دهانی باز چندین قطره از باران را بلعید. خنده ای کرد و براه افتاد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 2.۶۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 516 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | زهرا ساداتی |
ناشر | مانیان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۱۰ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حیف وقت و هزینه برای خواندن