همین حالا از نزد صاحبخانهام آقای هیتکلیف بازگشتهام. از اینکه موفق به اجارهی این خانه شدهام در پوستم نمیگنجم. عمارت «تراشکراس گرینج» با نزدیکترین دهکده فاصلهی زیادی دارد و به همین خاطر برای من ایدئال است. از طرفی طبیعت یورکشایر به قدری زیباست که نفسم را بند میآورد.
صاحبخانهام، آقای هیتکلیف، تنها کسی است که در همسایگی من زندگی میکند و به گمانم روحیاتی مشابه روحیات من دارد؛ او نیز از آدمها گریزان است. امروز که برای ملاقات به خانهاش رفتم در دروازهی عمارت ایستاده بود. صمیمانه گفتم: «اسم من لاکوود است و مستأجر شما در تراشکراس گرینج هستم.»
آقای هیتکلیف چیزی به زبان نیاورد، اما اخمهایش در هم رفت. برای لحظهای به نظرم رسید که قصد ندارد من را به داخل دعوت کند، اما پس از درنگی کوتاه فریاد زد: «جوزف! اسب آقای لاکوود را به اسطبل ببر و از سردابه شراب بیاور.»
جوزف که خدمتکاری بسیار پیر بود افسار اسبم را گرفت، چپچپ نگاهم کرد و زیر لب غرغرکنان گفت: «خدا به دادمان برسد! مهمان آمده!»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 914.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 50 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۴۰:۰۰ |
نویسنده | امیلی برونته |
مترجم | نیلوفر شیرازیان |
ناشر | نشر نوژین |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |