
-بخشی از متن کتاب-
ناتالی در خانه بیحوصله شده بود و میخواست تونی را ببیند، تونی هم آدرس بار را به او داد و بیست دقیقه بعد، ناتالی داخل بار بود. ناتالی و هانری به هم معرفی شدند و بعد از کمی نوشیدن شروع به گپ و صحبت کردند. مردی وارد بار شد. مردی با قد متوسط و خوشقیافه با موهای مشکی و چشمهای دریده، وحشی و شهوانی. بهمحض ورود، متوجه ناتالی شد و تمام تن و بدن ناتالی را زیر شلاق نگاهش گرفت. ناتالی حس کرد کسی به او خیره شده و تحت نظرش گرفته، برگشت و نیمنگاهی به سمت مرد انداخت و تلاقی نگاهشان منجر به لبخندی دو طرفه شد که بهشدت تونی را عصبی کرد و باعث حسادتش شد. ناتالی با ادامهی همان لبخند به سمت تونی برگشت و با بیتفاوتی شروع به صحبت کرد و تونی هم طوری رفتار کرد که انگار چیزی ندیده و اتفاقی نیفتاده، اما بهخاطر حساسیتش از ناتالی پرسید، آن مرد را میشناسد؟ و جواب منفی ناتالی قانعش کرد. مرد چند صندلی آن طرفتر نشست، سیگاری روشن کرد، مشغول نوشیدن شد و هر لحظه که فرصتی پیش میآمد با نگاهی ناتالی را سر تا پا ورانداز میکرد و ظاهراً ناتالی هم از نگاههای هوسبار و هرزهی او ناراحت و معذب شده بود، ولی هر زمان که تونی با هانری صحبت میکرد و حواسش پرت بود، نیمنگاهی به مرد میانداخت.
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 1.۳۵ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 169 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | میثم ضیائی |
| ناشر | گیوا |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۲۸ |
| قیمت ارزی | 4 دلار |
| قیمت چاپی | 159,000 تومان |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ی عاشقانه پیچیده و متفاوت با پایان تلخ
یه کتاب متفاوت و خفن 👌