علیرضا طاهری( -۱۳۶۰) نویسنده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «زن جوان چشمهایش گشاد شد؛ از ترس یا تردید یا شوک یا غم و ناراحتی یا هر چیز دیگری … یک لحظه بر جا خشکش زد. چهرهاش هیچ حالتی نداشت که نمیشد حس او را تشخیص داد؛ گویی همۀ احساسها را با هم داشت و نداشت. زنی جوان اهل جِنین و شوهر جوانش که اهل بندر صیدای لبنان و شیعه بود، هر دو اسحله به دوش و صلاح برادر بزرگتر زن وسط کوچه ایستاده بودند. اکنون صلاح برای دیوید، پیرتر از آنچه که امروز نزدیکیهای ظهر در طولکرم دیده بود، به نظر میرسید. پشت سر جوانی مبارز، زن جوان دخترک آغشته بر خونی را بر دستها داشت؛ «لطیفه» خواهرزادهاش بود. در حالی که نبضی دیگر درون شکم برجستهاش به انتظار حیاتی دیگر خفته بود. ساره حامله بود. شوهرش «علی» یک سال و نیم قبل از لبنان به فلسطین آمده بود. جوانی از نیروهای حزبالله که پس از آزادی جنوب، برای آزادی بعدی یعنی فلسطین، قصد جنوبی دیگر کرده بود. او بعد از آشنایی با صلاح و خانوادهاش یک سال پیش با خواهر او ازدواج کرده بود و اکنون حاصل پیوند دو ملت در دل ساره چون نبضی زنده میتپید. کودکان بسیاری همچون لطیفه کشته شده بودند و خونشان بر اثر ظلم و جور «دیگری» از دستان زنها و دخترانی همچون ساره بر زمین میچکید. میچکید و میچکید.»
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1.۱۸ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 112 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۴۴:۰۰ |
نویسنده | علیرضا طاهری |
ناشر |