حاج محمدعلی مردی متدین و سرشناس بود. او که در یک خانوادهی مذهبی بزرگ شده بود، از همان اوایل جوانی بعد از گرفتن دیپلم و سپری کردن دوران سربازی، به عنوان مدیر فروش در کارخانهای مشغول به کار شد.
پدر او مرد مرفهی بود و در بازار کاسبی خوبی داشت و از او خواهش کرد تا کارش را تحت حمایت پدر، در حجرهی او آغاز کند، اما او موافقت نکرد و محترمانه به پدرش گفته بود که میخواهد روی پای خودش بایستد و به کار در بازار علاقهمند نیست.بعد از چند سال به پیشنهاد پدرش با دختر یکی از همکاران پدرش به اسم مریم ازدواج کرد. مریم دختری زیبارو، باوقار و نجیب بود. وقتی یک سال از ازدواجشان گذشته بود، اولین دختر آنها به دنیا آمد. محمدعلی اسم او را محیا گذاشت. آنها از اینکه خداوند فرزند دختری سالم و زیبا به آنها عطا کرده بود خوشحال بودند و خدا را شکر میکردند.
بعد از چند سال تلاش محمدعلی، خواست خدا بر آن شد تا لطف و کرمش بر زندگی آنها سایه افکند و از نظر مالی بینیاز از مخلوق خدا شوند و ترقی خوبی داشته باشند.
وقتی محیا سه ساله بود فرزند دومی خدا به آنها عطا کرد. محمدعلی که همیشه شاکر خدا بود از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شد و به همراه محیا برای دیدن نوزاد به زایشگاه رفتند.
محمدعلی از اینکه برای بار دوم دختردار شده بسیار خوشحال بود. سبد گل زیبایی را که در دست داشت روی میز کنار تخت مریم گذاشت و در گوش مریم زمزمه کرد که فرزند دختر تکهای از بهشت است که از آسمان جدا شده و در دامن تو افتاده است تا زندگی ما پر از برکت شود.
-متن از کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 255.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 104 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۲۸:۰۰ |
نویسنده | راحله قاسمی |
ناشر | انتشارات نسل روشن |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۲۱ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
قیمت چاپی | 120,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من نسخه ی فیزیکی این کتاب را خواندم و به همه خواندنش رو پیشنهاد میکنم بسیار تاثیرگذار پربار آموزنده است بویژه برای خانومها ودخترانی که قصد ازدواج دارند
بسیارآموزنده وجذاب واقعا خنده وگریه ی آدم قاطی میشه وآدم میخکوب میشه