صدای رعد و برق گوش فلک را کر می کرد. باران مثل سیل از آسمان می بارید. آب سرازیر بود و هوا تاریک. می گفتند:
«رودخونه داره طغیان می کنه. »به هزار مکافات من را رساندند به یک کلبه روی دامنۀ کوه.
فرداش محمدناصر هما نجا به دنیا آمد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1,008.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 112 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۴۴:۰۰ |
نویسنده | سعید عاکف |
ناشر | روایت فتح |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۱۸ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |