زن زیادی نام یکی از مجموعه داستانهای جلال آل احمد نویسندهٔ معاصر ایران است.
این مجموعه در واقع جمعآوری همهٔ داستانهای دربارهٔ زنان و با محوریت آنان در یک کتاب است، حال آنکه این داستانها از تمامی آثار آل احمد گردآمدهاند.
بخشی از کتاب:
دود همهی حیاط را گرفته بود و جنجال و بیا برو بیش از همه سال بود. زنها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند، نتوانسته بودند بچهها را بخوابانند. مردها را از خانه بیرون کرده بودند تا بتوانند چادرهایشان را از سر بردارند و توی بقچه بگذارند و بهراحتی اینطرف و آنطرف بدوند. دادوبیداد بچهها که نحس شده بودند و خودشان نمیدانستند که خوابشان میآید - سروصدای ظرفهایی که جابهجا میکردند - و برو بیای زنهای همسایه که به کمک آمده بودند و ترق و تورق کفش تختهای سکینه، کلفت خانه - که دیگران هیچ امتیازی بر او نداشتند - همهی این سروصداها از لب بام هم بالاتر میرفت و همراه دود و دمهای که در آن بعد از ظهر از همه فضای حیاط برمیخاست، به یاد تمام اهل محل میآورد که خانهی حاج عباسقلی آقا نذری میپزند و آن هم سمنوی نذری. چون ایام فاطمیه بود و سمنو نذر خاص زن حاجی بود. مریم خانم، زن حاج عباسقلی آقا، سنگین و گوشتالو، با پاهای کوتاه و آستینهای بالازدهاش قل میخورد و میرفت و میآمد. یک پایش توی آشپزخانه بود که از کف حیاط پنج پله میرفت و یک پایش توی اتاق زاویه و انبار و یک پایش پای سماور. با اینکه همه کارش ترتیب داشت و دختر بزرگش فاطمه را مأمور ظرفها کرده بود و رقیهاش را که کوچکتر بود، پای سماور نشانده بود و خودش هم مأمور آشپزخانه بود،...با همهی اینها دلش نمیآمد دخترها را تنها بگذارد. این بود که هی میرفت و میآمد؛ به همهجا سر میکشید؛ نفسزنان به همه کس فرمان میداد؛ با تازهواردها تعارف میکرد؛ بچهها را میترساند که شیطنت نکنند؛ دعا و نفرین میکرد؛ به پاتیل سمنو سر میکشید:
- رقیه!...آهای رقیه! چایی واسه گلین خانم بردی؟ و منتظر جواب دخترش نمیشد که میگفت:
چشم الان میبرم.
- آهای عباس ذلیلشده! اگر دستم بهت برسه، دم خورشید کبابت میکنم.
- مگه چیکار کردهام؟خدایا! فیش!
- خانم جون خیلی خوش اومدید. اجرتون با فاطمهی زهرا. عروستون حالش چه طوره؟
- پای شما رو میبوسه خانم. ایشالاه عروسی دختر خودتون. خدا نذرتون رو قبول کنه.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 279.۷۸ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۴:۴۱:۲۱ |
نویسنده | جلال آل احمد |
راوی | شهره روحی |
ناشر | انتشارات کتابسرای نیک |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۰۸ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
صدای راوی را دوست داشتم