کتاب با تو می مانم، روایتی است از زندگی شهید مدافع حرم، هادی باغبانی از زبان مریم مهدی پور، همسر شهید.
بخشی از کتاب
سراسیمه از خواب پرید! نفسش سنگین شده بود و صدای قلبش را میشنید. چشمانش را تنگ کرد تا ساعت را ببیند؛ حدود هفتونیم صبح بود. نفهمید چطوری از روی تخت بلند شد و از اتاق رفت بیرون. مادر شوهرش بیدار بود. همیشه بعد از نماز صبح سر سجاده مینشست و قرآن میخواند. او را که دید، پرسید: «چی شده؟ چرا رنگت پریده، مریم جان؟!» مریم گفت: «نمیدونم، تا حالا اینطوری نشده بودم، خیلی دلشوره دارم!» مادر شوهرش گفت: «اگه حالت خیلی بده، اسماعیل رو بیدار کنم ببردت دکتر.» جواب داد: «نه، الآن یه شربت آبلیمو میخورم، خوب میشم.» آبی به دست و رویش زد. چند تا نفس عمیق کشید و رفت به طرف یخچال. شربت را که خورد حالش بهتر شد. دوشنبه بود و ماه رمضان تازه تمام شده بود. دوباره روی تخت دراز کشید. حال عجیبی داشت. احساس میکرد که همه چیز دارد تمام میشود و قرار است اتفاق بزرگی در زندگیاش بیفتد؛ اتفاقی که خیلی مؤثر است و گویی یک زندگی دیگر را برای او رقم میزند! سنگینی بار این زندگی جدید را از همان روز روی قلبش احساس میکرد. بعدها که از همکاران هادی پرسوجو کرد، فهمید هادی دقیقاً در همان ساعتی که از خواب پریده بود، از این دنیا پرکشیده و رفته است؛ صبح روز بیستوهشتم مرداد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 275.۷۹ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۴:۵۴:۰۸ |
نویسنده | منصوره قنادیان |
راوی | اعظم حبیبی |
ناشر | روایت فتح |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۸/۲۹ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |