این داستانهای کوتاه تجربههایی از روزهای غریب بهار و پاییز ۹۹ است. زمانیکه در خانه خودمان ماندیم و داشتههایمان و فکرهایمان و خیالاتمان. درآغاز آنچه در قالب داستانی کوتاه، بسیار کوتاه، بر دفترم ظاهر شد برای خودم هم مانند روزهایمان غریب بود. انگار نتیجهی سالها گفتن و شرح دادن و گشودن در کلاسهای درس بود. از جایی از من میآمد که نمیشناختمش. برای همین، هم غریب بود و هم صمیمی با زبانی روزمره و خودمانی که متعلق به فضای ناگزیر شخصی و بستهی آن روزهایمان بود. پس واژهها شکسته و گاه متفاوت میآمدند؛ صبحها و شبها میشدند صبحا و شبا و چسبیده میشد چسپیده و اون رو میخوره، میشد میخورتش. انگار فرزندی است حاصل این روزهای ماندگی. برگرفته از فکرهایی که شاید سالها در گوشههای ذهنم مانده بود و این درخودماندگی، آنها را بهدنیا آورد. بههمانترتیب و تعدادی هستند که به ذهنم آمدند و بر دفترم جاری شدند و با سیامی انگار تمام شدند: سی قطعه از در به آشپزخانه، هال، بالکن و اتاق.
اولین شنونده و خوانندگانم در آن روزهای غریب، دخترم مهتاب صمدپور و دانشجوی سابقم نازنین مهرآیین بود که تصویرگر داستانها شد. و البته در نهایت پژند سلیمانی عزیز بود که با همدلی و نوجوییاش پنجرهی اصلی را بهسوی خوانندگان احتمالیاش گشود. سپاسگزار همراهیشان هستم که بدون آنها این تجربهی متفاوت بهانجام نمیرسید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۵۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 127 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۴:۰۰ |
ناشر | پیام چارسو |
زبان | فارس ی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 115,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |