0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
بر شانه‌های خویش

معرفی، خرید و دانلود کتاب بر شانه‌های خویش

نویسنده:
نگار صراف
ناشر:
هوما
درباره بر شانه‌های خویش

گاهی فاصله‌ی زیادی بین خواسته و عمل ما وجود دارد. دلم می‌‌خواست زودتر شروع به نوشتن کنم؛ اما، در روزمرگی و اتفاقات زندگی، خواسته‌ام را به تعویق می‌انداختم. معلمی داشتم که می‌گفت: «اگر می‌خواهید بنویسید، باید به قلمتان غذا داده باشید و غذای قلمتان کتاب است.» این حرف ازآنجاکه مرا به مطالعه تشویق می‌کرد خوب بود، ولی چون برای نوشتن همیشه نگران بودم، مرا از نوشتن بازمی‌داشت. به‌نظرم نوشتن کار ساده‌ای نیست؛ نمی‌شود دستور عملی برای آدم‌ها تنظیم کرد. آن‌ها متفاوت‌اند و هرکس از نیاز خودش باخبر است. فقط می‌شود در تجربه‌ای با آن‌ها شریک شد. دنیا پر از حرف‌ها و شعارهای زیباست که هرروز انسان‌ها با آن‌ بمباران می‌شوند. بااین‌حساب هیچ‌چیز جدید نیست و نمی‌شود حرف تکراری زد. سخن انسان در صورتی تأثیرگذار است که از اعماق وجودش نشئت بگیرد. فکر نوشتن از خیلی قبل‌تر در سرم بود. حرف جالبی از یکی از دوستان نقاشم شنیده بودم که می‌گفت: «گاهی دست یک نقاش زودتر از ذهنش حرکت می‌کند و سخن می‌گوید.» کنجکاو شدم ببینم دستان من چه می‌گویند. اکنون تصمیم دارم داستان دختری را برایتان تعریف کنم که با او سفر شگفت‌انگیزی را آغاز کردم. بسیار به سفر معتقدم، اما گاهی بعضی سفرها آن‌قدر سخت‌اند که راغب نیستیم با کسی همسفر شویم؛ باوجود‌این، همیشه به آگاهی و تجربه‌ی ما می‌افزایند و در این سفرها شناخت خوبی از همسفرمان پیدا می‌کنیم. این سفر از همان سفرها بود؛ در ابتدا به‌نظرم سخت می‌آمد، ولی به‌مرور زمان نظرم را تغییر داد و باعث شناخت و رفاقت عمیقی شد.

سی سال پیش اتفاق افتاد. گیتی دختر صبوری نبود و نتوانست نه ماه صبر کند؛ عجله داشت. هفت‌ونیم‌ماهگی به مادرش گفت که قصد دارد به دنیا بیاید. بااینکه به‌موقع نبود، گیتی از آمدنش خوشحال بود، چون این بخت را داشت که در عاشقانه‌ترین لحظات پدرومادر به وجود بیاید. دوست داشت زودتر آن‌ها را ببیند. پدرومادر عاشق یکدیگر بودند و در ابراز محبتشان بسیار مهارت داشتند. برای هر کودکی داشتن چنین خانواده‌ای خوشبختی بزرگی است. مادر دوران بارداری راحتی را پشت‌ سر نگذاشت، حالش خوب نبود، فقط هجده سال داشت و کم‌تجربه بود. حواس پدر، باوجوداینکه مشغله‌های زیادی داشت، به او بود. روزی که گیتی تصمیم گرفت به دنیا بیاید، مادر مدام دردهای چند‌ثانیه‌ای داشت. پدرومادر به پزشک مراجعه کردند تا مطمئن شوند اوضاع خوب است. او گفت هیچ مشکلی نیست و بهتر است به خانه برگردند. مادر نگران بود. با وجود گفته‌ی پزشک، احساسش چیز دیگری می‌گفت. یک جای کار درست نبود. دردها بیشتر و بیشتر شد. نزدیکی‌های صبح‌ بود که خودش را به بیمارستان رساند. هیچ‌چیز درست پیش ‌نرفت. دکتر برای کمک به مادر نیامد. حال آن دختر کوچولوی عجول که تصمیم گرفته بود بیش از هفت ماه صبر نکند خوب نبود. هردو فشار زیادی را تحمل کردند. گیتی به دنیا آمد و خوشحال بود. آن لحظه، دقیق نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده است. به‌سرعت اتفاق‌های ناخوشایند را فراموش کرد. خیلی کوچک بود، سرش کف دست مادر جای می‌گرفت و پاهایش به‌زور به آرنجِ مادر می‌رسید، ولی هوشیار و زرنگ بود. انگار خودش را برای دیدن دنیا آماده کرده بود. حتی به کمک دستگاه نیازی نداشت و خیلی زود به خانه آمد. همه‌چیز عادی بود. پدرومادر تصمیم گرفته بودند زندگی و عشق نثار گیتی کنند و همین کار را هم کردند.

-متن از کتاب-

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
765.۰۰ بایت
تعداد صفحات
214 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۷:۰۸:۰۰
نویسندهنگار صراف
ناشرهوما
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۷/۲۴
قیمت ارزی
7 دلار
قیمت چاپی
145,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۷۶۵.۰۰ بایت
۲۱۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 2 مخاطب
آموزنده 🦉 (2)
پربار 🌳 (1)
5
ستاره
100 ٪
4
ستاره
0 ٪
3
ستاره
0 ٪
2
ستاره
0 ٪
1
ستاره
0 ٪
1 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
آموزنده 🦉

داستان را خیلی راحت و باورپذیر نوشته. دقیقا انگار با نویسنده زیست کرده باشی

5
(2)
آموزنده 🦉 (2)
72,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
بر شانه‌های خویش
بر شانه‌های خویش
نگار صراف
هوما
5
(2)
آموزنده 🦉 (2)
72,000
تومان