کتاب تا آخرین منزل نشر رسول آفتاب

سال‌های زیادی بود درنظر داشتم از بین خاطرات مکتوب و شفاهی که در مورد شهید بزرگوار ملاآقایی؛ سردار بزرگ، فرمانده‌ی عزیز، همسنگر و همراز و همراه روزهای اولیه‌ی جنگ و جهاد در اختیار داشتم را، ساماندهی کرده و مجموعه‌ی نسبتاً کاملی را تدوین کرده و در اختیار علاقه مندان و دوستان قرار دهم.

از این مهمتر، سندی هرچند ناقص از آن‌همه رشادت‌ها، ابتکارات، خلاقیّت‌ها، ایثارگری‌ها، سبک‌های مدیریت انسانی و معنوی و فنی مهندسی و... که از آن عزیز سفر کرده در اختیار دارم و یا دوستان و همسنگران بسیاری که ابراز لطف و محبت کرده و خاطرات خود را مکتوب نموده و به مرکز ثبت و نشر آثار دفاع مقدس ارسال نموده‌اند، تبدیل به یک مجموعه‌ی ماندگار و قابل استفاده برای آیندگان نمایم. ولی این فرصت کمتر پیش آمد و از سال های ۷۲ به بعد که از دانشگاه به جهاد برگشتم و مرکز ثبت و نشر را در جهاد تهران با همکاری جمعی از دوستان راه‌اندازی کردیم، زمینه این انتظارات و اقدامات تا حدودی فراهم شد. که با جمع‌آوری و ساماندهی آثار موجود، اقدام به تهیه و تدوین و چاپ نزدیک به ۱۵ جلد کتاب کردیم که در این کتاب‌ها بنا به موضوع آن، مطالبی پیرامون شخصیت و اقدامات و ایثارگری این شهید بزرگوار بیان شده و در نهایت مجموعه آثار به‌جا‌مانده و جمع‌آوری شده آن شهید بزرگوار توسط یکی از نویسندگان بررسی و انتخاب موضوع شد و کتابی تحت عنوان "مردی بر فراز دژ" به رشته‌ی تحریر در آمد که کار خوبی بود، ولی کامل نبود.

در سال‌های اخیر که گاهی به منزل والدین ایشان می‌رفتیم، آن‌ها اصرار داشتند که در فرصتی به منزل ما بیا و از خاطرات شهید ملاآقایی برای ما بیان کن. که متأسفانه این فرصت حاصل نشد.

تا این‌که یک‌بار که به دیدن خانواده‌ی شهید رفته بودم، مادر ایشان گفت: ما حجم خیلی زیادی از مطالب جمع‌آوری شده را به نویسنده‌ای دادیم، ولی کتابی که از آن مطالب تهیه شد، کم بود و کامل نبود. این‌جا بود که تصمیم گرفتم اگر عمر کفاف داد، اقدامی هر چند ناچیز در این راستا انجام دهم تا انشا‌الله تحفه‌ای باشد تقدیم به پیشگاه شهدا. خصوصاً شهید ملاآقایی و دیگر شهدای سنگرساز بی سنگر و خانواده آن‌ها و ایثارگران و جانبازان هشت سال دفاع مقدس.