0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
خانه تاریک برادرم

معرفی، خرید و دانلود کتاب خانه تاریک برادرم

ناشر:
پرسش
درباره خانه تاریک برادرم

اتوبوس ایستاد. چراغهای سقفش روشن شد. راننده خمیازه‌ای کشید و با صدای بلند خطاب به شاگردش گفت: «جعبه‌ها را باز کن!» بعد که دید جوابی نیامد، دستش را روی بوق گذاشت. روی هر دو صندلی پشتِ سرِ راننده، دو نفر نشسته بودند. هر دو جوان که یکی‌شان با سَرِ تراشیده بزرگتر نشان می‌داد. آنکه کوچکتر بود به خوابِ عمیقی فرو رفته بود. حتی بوقِ گوشخراشِ اتوبوس هم بیدارش نکرد. آنکه بزرگتر بود سُقلمه‌ای به کوچکتر زد: «پاشو رسیدیم!» بیرون سوزِ عجیبی می‌آمد. کوچکتر لب‌هایش می‌لرزید؛ غرولند کرد. بزرگتر گفت :


ـ «چی میگی برا خودت؟»


کوچکتر گفت: «خودم هم نمیدونم، اینم تاوون کارای تو. علافِ تو شدم!»


بزرگتر گفت: «سیب‌زمینی‌ها له شده بودن، مگه نه؟»


کوچکتر گفت: «اگه بخوای هی اینو بگی، ول می‌کنم میرم ها؟»


بزرگتر گفت: «اگه تو نیای، پس با کی بیام؟»


کوچکتر غُر زد: «بر شیطون لعنت! حالا کجا بریم نصفه‌شب؟» و خواست طرف سواریهای اطراف گاراژ برود که راننده‌ای سِمِج گفت :


ـ «آقایون دربستی میرن؟»


بزرگتر گوشه آورکت کوچکتر را کشید :


ـ «مسافر نیستیم!»


کوچکتر که فقط می‌لرزید به بزرگتر نگاه کرد. جایی را بلد نبود. بزرگتر رفت آن‌طرف خیابان و ایستاد. کوچکتر مردّد آمد طرفش، نشست لب جدولِ خیابان، دست‌هایش را گذاشت لای پاهایش و می‌لرزید. بزرگتر فقط به روبه‌رو نگاه می‌کرد؛ مات. نور چراغها، بعد تاریک‌روشنِ خیابان.


کوچکتر گفت: «بریم مسافرخونه؟»

-از متن کتاب-

کلیدواژه‌های مرتبط:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
614.۰۰ بایت
تعداد صفحات
201 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۶:۴۲:۰۰
نویسندهکیومرث سلیمانی
ناشرپرسش
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۶/۲۹
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۶۱۴.۰۰ بایت
۲۰۱ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
0
(بدون نظر)
50,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
خانه تاریک برادرم
خانه تاریک برادرم
کیومرث سلیمانی
پرسش
0
(بدون نظر)
50,000
تومان