ما باهم برتریم و باهم به موفقیتهای عالی دست مییابیم.
هیچکس بهتنهایی موفق نمیشود. همۀ ما برای رسیدن به موفقیت به گروه نیاز داریم. ما باهم رشد میکنیم و باهم به موفقیتهای عالی دست مییابیم. گروهها کتابی مثل این کتاب را منتشر میکنند، در سوپربول و مسابقات قهرمانی برنده میشوند، موشک به فضا پرتاب میکنند، جراحی قلب باز انجام میدهند و درمان بیماریها را پیدا میکنند، اتومبیلها، تلفنها، رایانهها، بازیهای ویدیویی، نرمافزار، خانه و جدیدترین و عالیترین محصولات را طراحی میکنند، میسازند و میفروشند، پیام بازرگانی، فیلم، آهنگ و آگهی تبلیغاتی میسازند، در مدارس کشورهای درحالِتوسعه به کودکان آموزش میدهند و مدارس غیرانتفاعی را راهاندازی میکنند تا به قشر فقیر جامعه کمک کنند، بیماران را درمان کنند، به بیخانمانها پناه بدهند و آب آشامیدنی سالم فراهم کنند و آمادۀ حمایت از قربانیان بلایای طبیعی و مبارزه با قاچاق انسان هستند. گروهها باهم همکاری میکنند تا نوآوریها، شرکتها، برندها، محصولات و مأموریتهایی را اجرا کنند که دنیا را تغییر میدهند.
چیزهای زیادی را دربارۀ گروهها میدانم. بیشتر زندگیام را با گروههای مختلف بودهام. برادر بزرگترم در تیم فوتبال جوانان بازی میکرد. وقتی ششساله بودم، به خانوادهام التماس کردم اجازه بدهند من هم وارد تیم او بشوم. سنم خیلی کم بود؛ اما اجازهاش را دادند. پیراهنی با شمارۀ یکدوم به من داده شد. در دوران جوانی، عضو تیمهای ورزشی جوانان متعددی بودم و در دوران دبیرستان، بسکتبال، لاکراس و فوتبال بازی میکردم. تجربۀ بازی در تیم لاکراس کُرنل کالج، تأثیر عمیقی بر زندگی من گذاشت. بزرگتر که شدم بهعنوان پیشخدمت، متصدی کافیشاپ و بالاخره صاحب آن، عضوی از گروه رستوران بودم. در گروه مدرسه معلم بودم و در تیم فروش بهعنوان فروشندۀ یک شرکت فناوری کار میکردم. در چند گروه رهبری مشاغل نوپا و غیرانتفاعی هم مشغول بودهام. حتی در بیستوششسالگی مدیریت یک تیم کمپین سیاسی را بر عهده داشتم و شورای شهر آتلانتا را اداره میکردم.
درحالِحاضر گروهی را در محل کارم رهبری میکنم و دومین فرماندۀ گروه در منزل هستم. همچنین فرصت پیدا میکنم با مشاغل متعدد، سازمانهای آموزشی، غیرانتفاعی و تیمهای ورزشی دانشجویی و حرفهای گفتوگو و مشورت کنم. برای این کار برنامهریزی نکردم؛ ولی به شخصی تبدیل شدم که وقتی رهبران نیاز به کمک دارند تا تیمهای برنده و کارآمدی را پرورش دهند، با من تماس میگیرند.
سالهاست که فهمیدهام گروه مثبت و متحد، تیمی قوی است. تصادفی اتفاق نمیافتد. گروه مثبت از افرادی تشکیل میشود که با بینش، هدف، اشتیاق، خوشبینی، عزم، برتری، ارتباط، پیوند، عشق، توجه و تعهد به انجام کاری حیرتانگیز یا ساخت چیزی باورنکردنی گرد هم میآیند. به نظر من هرکسی تمایل دارد عضو گروهی عالی شود؛ اما هرکسی نمیداند چطور یک تیم عالی را بسازد.
بههمیندلیل این کتاب را نوشتم. قبلاً کتابهای قدرت رهبری مثبت و اول در رختکن برنده باشید را نوشتم؛ اما برای رهبران و مدیرانی که میخواستند گروه تشکیل بدهند. کتاب کلاه ایمنی را هم نوشتم که نشان میدهد چطور یک همتیمی عالی باشیم که البته بیشتر فردی است. این کتاب را طوری نوشتهام که اعضای گروه بتوانند باهم بخوانند و بفهمند چهکار باید بکنند تا یک گروه مثبت و یکپارچه باشند. در همکاریای که با گروههای مختلف داشتهام و در گفتوگو با افرادی که عضوی از گروههای بزرگ تاریخ بودهاند، اصول و روشهای اثباتشدهای را پیدا کردم که میتوان با آنها گروهی فوقالعاده ساخت. این اصول و روشها را در این کتاب به شما معرفی میکنم و امیدوارم آن را با گروهتان بخوانید، بررسی کنید که چطور باید گروهتان را عالی کنید و سپس باهم اقدام کنید. اگر باهم یاد بگیرید، باهم رشد کنید، باهم متحد باشید و باهم عمل کنید، بیشتر از حد تصورتان موفق خواهید شد...
-از متن کتاب-